- ابتدایی
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- پسرانه حافظان وحی
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- دخترانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه میرداماد
- پسرانه هدایت میزان
- دخترانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه6)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه5)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه4)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه1)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه7)
- پسرانه هدایت میزان(دوره اول)
- پسرانه هدایت میزان(دوره دوم)
- دخترانه هدایت میزان(دوره اول)
- دخترانه هدایت میزان(دوره دوم)
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- دخترانه حکمت
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور اول
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه3)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه2)
- دخترانه حکمت
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور دوم
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- پسرانه پیام هدایت
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- هنرستان خواجه نصیرالدین طوسی
- دخترانه رضویه
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- هنرستان رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
- هنرستان پسرانه هنر و رسانه ( ماهر)
یکشنبه 28 آبان 1396 در 20:51
یکشنبه 28 آبان 1396 در 20:51
تربیت فرزند و مراحل رشد او
رضا فرهادیان
فرزند در هفت سال اول سیّد و آقا و در هفت سال دوّم مطیع و فرمانبردار و در هفت سال سوّم وزیر و مسئول است.

قرآن کریم میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادة خویش را از آتش جهنّم نگه دارید.» [1]
حضرت علی(ع) در توضیح این آیه میفرماید: «خود و خانواده و فرزندانتان را تعلیم خیر دهید و آنان را تربیت کنید.» [2] (تا از آتش جهنّم حفظ شوید.)
یکی از اساسیترین مسائلی که امروزه در محافل علمی و آموزشی جهان مطرح است، مسئلۀ تربیت و پرورش انسان است.
از دیدگاه اسلام، تربیت، مجموعه روشهایی است که از ابتدای تولّد و حتّی قبل از تولد باید به کار برد تا استعدادهای نهفته در وجود انسان رشد و نمو لازم را پیدا نموده و در مسیر تکامل قرار گیرد.
اسلام برای تربیت و ساختن جامعهای نمونه، اصول و روشهایی را ارائه داده است. این اصول و روشها تحت عنوانهای احکام و دستورات زندگی، قبل از تولد پیش از مرحلۀ تشکیل خانواده و برخی بعد از ازدواج و تولد نوزاد به کار میرود.
انتخاب همسر، نحوة تشکیل خانواده، حقوق متقابل زن و شوهر، شرایط و چگونگی تشکیل نطفه، حالات و رفتار مادر در دوران بارداری، توجه همهجانبه به کودک در حالت جنینی، نامگذاری کودک در این ایّام، آداب لحظه ولادت و هفتۀ اوّل، مقررات شیرخوارگی همه و همه از اموری هستند که در حالات و ویژگیها و خوی و خصلتهای طفل اثر میگذارند. [3]
بهطورکلی میتوان مراحل رشد و تربیت را از دیدگاه اسلام در دوران پیش از تولد و بعد از تولد بررسی کرد:
مرحلۀ پیش از تولد شامل پیشبینیهای لازم در انتخاب همسر ـ جهت انتقال صفات و خصلتهای مطلوب به کودک ـ تدابیر لازم به هنگام انعقاد نطفه و دوران جنینی و زایمان است.
مرحلة بعد از تولد را میتوان به پنج مرحلة عمده تقسیم نمود: کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و پیری. ما در اینجا به بررسی سه مرحله کودکی، نوجوانی و جوانی میپردازیم.
پیامبر اکرم(ص) مراحل نخستین رشد انسان را به سه بخش مهم تقسیم نموده و میفرماید:
فرزند در هفت سال اول سیّد و آقا و در هفت سال دوّم مطیع و فرمانبردار و در هفت سال سوّم وزیر و مسئول است. [4]
با الهام از سخن پیامبر عظیمالشأن اسلام میتوان دوران رشد انسان را تا سن 21 سالگی به ترتیب به سه مرحله (سیادت، اطاعت و وزارت) تقسیم نمود که این سه مرحله خود منطبق با دوران کودکی، نوجوانی و جوانی هست.
اگر کودکی، دورة سیادت و آقایی را به معنای واقعی کلمه و با آزادی و بهرهوری از خواستههایش سپری کند بهسادگی به دورة اطاعت خواهد رسید و همواره مطیع و فرمانبردار مربیان و والدین خواهد شد و نیز اگر دوران اطاعت (هفت سال دوّم) را عاقلانه طی کند به وزارت و معاونت پدر و مادر در محیط خانواده دست خواهد یافت.
لذا پیامبر بزرگوار اسلام در حدیثی دیگر بر اساس این سه دوره، اصول کلی تربیت و وظایف والدین و مربیان را در قبال کودکان، نوجوانان و جوانان، تعیین و مشخص نمودهاند:
بگذار فرزندت هفت سال بازی کند و هفت سال بعد تأدیب و تربیت شود و هفت سال بعد او را همراه و مشاور خود قرار ده. [5]
هفت سال اول زندگی
کودک در دوران هفت سال اول زندگی، ذهنش نارسا و جسمش ناتوان است؛ لذا پدر و مادر باید با دیدة رأفت و عطوفت به او نگاه کنند و بسیاری از خواستههایش را برآورده سازند و به نیازهایش پاسخ مثبت دهند. کودک در هفت سال اول، آقاست. باید آزاد باشد، فرمان بدهد، بازی کند. وی را نباید مقید و محدود کرد و نباید آموزشی را بر او تحمیل کرد. او بهطور مستقیم تحت تأثیر محیط پیرامون خویش، یعنی خانواده، اجتماع و اطرافیان و کودکان دیگر قرار میگیرد و پرورش مییابد.
مهمترین دوران
سالهای اولیة عمر هر فرد که بدون شک از مهمترین و مؤثرترین دوران زندگی او به شمار میرود، سالهای شکلگیری شخصیت انسان است. درگذشته چنین میپنداشتند که کودک در سنین طفولیت، فقط نیاز به توجه و مراقبت جسمانی دارد و پرورش ذهنی، عاطفی، اجتماعی بهعنوان یک عامل تعیینکننده در امر تعلیم و تربیت کودک بهحساب نمیآمد.
تصور این بود که اگر کودک ازنظر تغذیه، پوشاک، بهداشت، مسکن و امکانات تحصیلی در تنگنا نباشد، در رشد و بلوغ جسمانی و همچنین رشد استعدادهای تحصیلی از همه جلوتر خواهد بود؛ اما امروزه این حقیقت به تجربه آشکار گردیده است که کودک در تمام مراحل رشد و بلوغ، نهتنها نیازمند توجه و مراقبت کامل جسمانی است، بلکه در تواناییهای احساسی، ادراکی، تخیّلی و ذهنی و همچنین در مهارتهای کلاسی و بدنی، نیاز مبرمی به محبت و راهنماییهای آگاهانه و علمی دارد.
غالباً اختلال و تنشهایی که در رفتار و اعمال جوانان در دوران بلوغ ظاهر میشود، ناشی از کمبود توجه در دوران مهم و حساس طفولیت و نبودن برنامههای صحیح پرورشی در جهت رشد و باروری فکری و عقلانی افراد در این مرحله است.
زمانی که مشکلات رفتاری و اجتماعی جوانان و بزرگسالان مورد تجزیهوتحلیل دقیق علمی قرار گیرد، این مسئله روشن میشود که کمبود توجه و محبت و مراقبتهای پرورشی اولیا و والدین در نخستین سالهای زندگی کودک است که بعدها منجر به عدم سازش و انطباق او با محیط و همچنین به وجود آمدن انحرافات اخلاقی و اجتماعی و سرکشی نسبت به قوانین جامعه میشود.
اساسیترین مسئله در بهداشت روانی دوران هفتسالۀ اول، مسئلۀ آزادی در رشد و کسب تجربه است. [6]
در این دوران چون ذهن کودک هنوز رشد کافی نکرده، عملاً برای تجزیهوتحلیل عقلی آمادگی ندارد و از طرفی حواس پنجگانه نقش بسیار مهمی در فعالیتها و عکسالعملهای کودک به عهده دارد.
از طریق حواس کودک به فعالیتهای حسی و حرکتی رو میآورد. او دوست دارد بدود، بازی کند، بجهد، جستوخیز کند [7] و چیزهای جدیدی را در زندگی تجربه و کشف کند؛ لذا علاقه دارد به هر چیزی که در اطراف خود میبیند دست بزند و خود بهتنهایی با حواسش آن را بیازماید و تجربه کند.
آزادی در استفاده و بهرهگیری از حواس و عضلات است که زمینهساز خلاقیت و رشد و شکوفایی حسی و حرکت کودک میشود. در این دوران نباید کاری کرد که به سیادت و آقایی کودک لطمهای وارد شود.
هنگامیکه کودک با تمام قوا و نیروی خویش سرگرم بازی و فعالیت است نباید به او دستور داد، امرونهی کرد یا او را از جنبوجوش نشاطآورش بازداشت. والدینی در پرورش فرزند خود موفقاند که فرصتهایی برای تربیت کودک خویش اختصاص دهند و نیز کشوری رو به رشد و پیشرفت است که بتواند امکانات و شرایط مناسبی جهت فعالیتها و جنبوجوش و بازی کودکان و نونهالان خود فراهم آورد. اگر کودک برای رشد خود محیط مساعدی پیدا کند و انرژی متراکم وجودیاش در شرایط و فضای مناسب و در جهت صحیح مصرف شود ازلحاظ بهداشت روانی، تعادل روحی و اخلاقی خود را به دست خواهد آورد.
کودک باید در کمال آزادی و راحتی و برخورداری به سر برد. اگر به سیادت وی به هر دلیلی و به هراندازهای خدشه وارد شود تعادل روحی و روانی و اخلاقی او به هم خواهد خورد.
بیشتر مشکلات و اختلالات روانی کودکان در مدارس مولود فراهم نبودن زمینههای پرورشی قبلی در خانواده است.
طفلی که به دنیا میآید، باید این آرامش و آزادی را در کنار مهر و محبت مادر احساس کند، بهموقع خوابانیده شود، بهموقع بیدار شود، شیر داده شود، لباسهای آلودهاش تعویض شود و به گریههای وی پاسخ متناسب داده شود. اگر واکنشها و رفتار والدین، به خصوص در این دوران، در قبال کودک بهاندازه و بهموقع صورت پذیرد، کودک نیز در آینده از تعادل روانی و اخلاقی و هماهنگی بیشتری در شخصیت برخوردار خواهد شد، در غیر این صورت عدم تعادل روحی و روانی و ناسازگاریهای رفتاری را در دوران بعدی طفل به دنبال خواهد داشت.
کودک باید در این دوران بدود، بازی کند، لذت ببرد و روح لطیفش از محبتها و استقبال و پذیرایی گرم اطرافیان سیراب شود.
در این دوران روحیه کودک بسیار ظریف و لطیف [8] و حساس است و بههیچوجه نباید آزرده شود.
اصولاً این دوران، دوران سیادت و آقایی کودک است، نه دوران فرمانبرداری و اطاعت!
بعضی از والدین بر این تصورند که کودک باید در این سنین به تمام حرفها وامرو نهیهای آنان گوش فرا دهد و مطیع محض آنان باشد. اینان بچهای را خوب میدانند که تنها حرفشنو باشد و هیچ کاری نکند؛ از جای خود تکان نخورد؛ جستوخیزی نداشته باشد؛ کنجکاوی نکند و تنها در گوشهای ساکت و صامت بنشیند و مزاحم اطرافیان خود نشود. غافل از اینکه این دوران از دیدگاه تربیتی اسلام و همچنین ازنظر علمی، دوران سیادت و آزادی کودک و دوران همهچیز خواستن، تحرک و جنبوجوش داشتن، دوران بازی و تفریح، دوران فعالیتهای آزاد و بالاخره دوران آزادی و شکفتگی کودک است.
در این دوران نباید طفل را از بازی و فعالیتهای طبیعی بازداشت و در مقابل خواستهها و تمایلاتش سد و مانع ایجاد کرد، بلکه کودک باید این دوران را بهطور طبیعی و آزاد سپری کند، لذت ببرد، به بازی بپردازد، کنجکاوی و تجربه کند؛ اینها همه خود از اهداف تربیتی این دوران است.
این دوران، دوران سیادت و آقایی کودک وامرو نهی به والدین است. [9] والدینی روی کودک تأثیر و نفوذ کلام خواهند داشت که در این مرحله بهتر و بیشتر فرمانبردار باشند. پدر و مادری که در مقابل خواستهها و نیازهای جسمی و روانی کودک میایستند، تأثیر و نفوذ خود را نسبت به وی شدیداً از دست خواهند داد و از طرفی مانع رشد و شکوفایی استعدادهای نهفته در وجود او میشوند.
ثمرات ارزشمند سیادت کودک در هفت سال اول
1. شکوفایی استعدادهای نهفته در کودک
طفلی که در محیطی آرام، آزادانه احساس کند، هر آنچه را که میخواهد برایش فراهم میشود، بهطور طبیعی ذهنش آماده میشود تا آنچه را که در توان دارد، بروز دهد و آشکار سازد ... بخواهد و بیرون بریزد و استعدادهای نهفته خویش را ظاهر سازد؛ زیرا که مانعی برای ابراز وجود و اظهار خواستههای خود نمیبیند ... بدینوسیله استعدادهای نهفتهاش را بروز میدهد.
از طرفی این تجربیات، خود زمینهساز درک و فهم و بالاخره شناخت و خلاقیت بیشتر وی در آینده خواهد شد. در مقابل اگر کودک آزاد نباشد و به خواسته و نیازهای طبیعیاش وقعی گذاشته نشود یا حتی جلوی احتیاجات و نیازمندیهای کودکانهاش گرفته شود، دیگر موقعیتی برای کشف و اظهار وجود و ابراز استعدادهای خود نمییابد و انگیزههای درونیاش سرکوب گردیده و مجالی برای رشد و شکوفایی پیدا نمیکند.
بنابراین اینگونه کودکان در آینده هم نمودی ندارند و خلاقیّتی از آنان انتظار نمیرود.
2. اعتماد کودک به پدر و مادر
در این دوران، کودکی که احساس کند هر چه میخواهد، پدر و مادر در اختیار وی قرار میدهند به پدر و مادر اعتماد میکند و آنان را یار و یاور و نقطه اتکای خود در زندگی میشمارد و نسبت به آنان احساس امنیت و محبت میکند. درنتیجه، زمانی هم که به رشد و بلوغ برسد ازنظر عاطفی خود را مرهون محبتهای والدین و وابسته به آنان حس میکند. به گفتههای آنان گوش فرا میدهد و از راهنماییها و تجربیات آنان بهرهمند خواهد شد و در جوانی هم پا به عرصۀ زندگی میگذارد و وارد اجتماع میشود، در برخوردها و پیشامدها و مشکلات، والدین را از خویش میداند و با آنان به مشورت مینشیند و مسائل خود را با آنان در میان میگذارد؛ زیرا آنان را پشتیبان دلسوزی برای خود میشناسد.
در اینجا چون جوان به والدین اعتماد کرده است، استدلال آنان را باجان و دل قبول میکند و از آنان تبعیت میکند و بالاخره والدین، به هر صورتی که باشند، با همة احوال برایش پذیرفتنی هستند.
بسیاری از مشکلات جوانان بهاینعلت است که آنان در دوران کودکی مقبول والدین خود نبودهاند و به خواستهها و نیازهای روحی و روانی آنان توجهی نمیشده، درنتیجه پدر و مادر هم مورد اعتماد آنان واقع نشدهاند.
پدر و مادری که بهترین دوران و حساسترین زمان شکلگیری شخصیت فرزندشان در کودکی ـ که خمیرة وجودش کاملاً در اختیارشان بوده است ـ ناآگاهانه ازدستدادهاند، دیگر در بزرگسالی نمیتوانند چندان نفوذی بر وی داشته باشند؛ زیرا بهتدریج نونهالشان از آنان فاصله میگیرد، بهطوریکه در هنگامه جوانی که خلقوخوی استقلالطلبیاش آشکار میشود، (به علت طبع حساس جوانی) این حالت تشدید و عمیق گردیده و از والدین تنفر پیدا میکند. از طرف دیگر هم اطرافیان فرصتطلب کوچه و خیابان با اظهار دوستی و محبتهای ظاهرفریب از این کمبود استفاده نموده و وی را بهسوی خویش کشیده و شخصیتش را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
این بهظاهر دوستان، اگر منحرف باشند، موقعیت مناسبی را برای گریزان شدن جوان از خانواده، فراهم میسازند و چهبسا او را به انحرافات اخلاقی و بزهکاریهای اجتماعی سوق دهند، چراکه درگذشته متناسب با خواستهها و نیازهای روحی وی و همچنین به اقتضای سن او با وی رفتار نشده و در مقابل بیشتر خواستههای او پاسخ منفی دادهشده؛ لذا کودک دیروز که امروز جوان گردیده است و احساس استقلال میکند، دیگر رغبتی به سخنان و نصیحتهای پدر و مادر از خود نشان نمیدهد و از آنان فاصله میگیرد و مسائل و مشکلات خود را با آنان در میان نمیگذارد؛ زیرا با توجه به تجربیات پیشین خود درگذشته، فکر میکند که مشکلش را با آنان در میان بگذارد همانند گذشته به او تحکّم میکنند و جلوی تصمیمهای و خواستههایش را میگیرند.
3. مهیا شدن کودک برای دوران اطاعت
زمانی که والدین موفق شدند با کودک ارتباطی دوستانه داشته باشند و بامحبت، اعتماد او را نسبت به خود جلب نمایند، کودک به آنان علاقهمند میشود و در سنین نوجوانی و جوانی به دستورها و راهنماییهای آنان توجه میکند و به سخنان و نصایح معقولانه آنان گوش فرا میدهد؛ زیرا احساس میکند، همانطور که درگذشته پدر و مادر احساسات او را درک میکردهاند و همواره او را با آغوش باز میپذیرفتند و به شوقوذوق یادگیری و کنجکاوی او پاسخ مثبت میدادهاند، حال نیز که آنان زمینه را برای فراگیری و تجربههای جدید او فراهم میکنند، رغبت نشان میدهد و استفاده میکند و تجربههای اندک خویش را غنا میبخشد و به راهنماییها و دستورات مفید آنان ترتیب اثر میدهد.
حالا دیگر خود به دنبال کسب تجربة آگاهانه است، تجارب دیگران را هم میگیرد و به کار میبندد و میآزماید؛ و در این راه هر نوع اطلاع و راهنمایی و ارشادی را باروی باز میپذیرد؛ بنابراین اعتماد و پذیرش و امنیت از طرف والدین در دوران کودکی متقابلاً موجب پذیرش و اعتماد و احساس امنیت از طرف نوجوان در بزرگسالی میشود و بدین طریق کودک برای اطاعت و فرمانبرداری از اولیا و والدین در دوران نوجوانی آماده میشود.
ازنظر روحی و روانی پذیرای دریافت هر نوع مطلب و تجربهای بنا به اقتضای سن خود میشود و از فراگیری آن لذت میبرد.
او دیگر بانشاط و شادابی از والدین و مربیان شنوایی دارد و اطاعت میکند؛ زیرا آنان فضای اطمینان بخشی برای او تدارک دیدهاند که در آن فضا اعتماد کودک را به خویش جلب کردهاند.
از طرفی آمادگی ذهنی نوجوان ایجاب میکند که در این مرحله از دوران زندگی باروحیهای کنجکاوانه، به یادگیری و فراگیری دانستنیهای دلنشین از طرف اولیا و مربیان بپردازد.
4. آرامش روحی و روانی کودک در دوران بعدی
اصولاً مایه و پایة آرامشهای دوران بعدی کودک، درگرو بهرهگیری و غنای وی از آزادی و تجربه دوران سیادت است.
آرامش و بردباری در جوانی مرهون فعالیتها و جستوخیزهای دوران کودکی است و لذا رسول اکرم(ص) فرمودند: «چه خوب است کودک در خردسالی پرتحرک و پر جنبوجوش باشد تا در بزرگسالی آرام و خویشتندار شود.» [10]
5. ایجاد روحیه اعتمادبهنفس و پرورش شخصیت مستقل
آنچه روحیه اعتمادبهنفس کودک را در این دوران حفظ میکند و آن را بارور میسازد، آزادی و تجربه است.
چون طفل در این سنین، خود بهسادگی تجربه میکند و میآزماید و در عمل به نتایجی عینی میرسد که برای او یقین آور است.
حال هرقدر محیط غنیتر باشد، برای کسب تجربیاتی بیشتر و ارزیابی و شناخت او، آمادهتر میگردد و به سبب آن، روحیه اعتمادبهنفس و اتکا به خویشتن و استقلال در وی قویتر میشود.
تذکری دربارة دوران سیادت
مشکلات و دشواریهایی که والدین در دوران سیادت کودک احساس میکنند، بیشتر مربوط به خود آنان است تا کودک؛ زیرا آنان نمیخواهند وقتی را برای کودک صرف کنند و فرصتی را در اختیار او بگذارند و به سؤالات وی پاسخ مثبت دهند.
از طرفی محیطی را برای او فراهم کردهاند که چینش وسایل داخل آن مطابق میل و خواستهها و بعضاً هوسهای پدر و مادر مرتبشده است. چنین محیط زندگی برای جولان و فعالیتهای آزاد و واکنشهای طبیعی کودک مناسب نیست.
حال کودکی که در چنین فضایی مجبور به زندگی است، علیرغم خواستهها و نیازها و روح کنجکاوش، برای هر چیزی که دست دراز میکند و بهسوی هرجایی که حرکت میکند با دادوفریاد بکن و نکن و برو، نرو والدین و اطرافیان روبهرو میشود.
اینچنین محیطی مخالف بهداشت و سلامت روانی کودک است و خواستههای این نهال نوشکفته را سرکوب کرده و دیگر مجالی برای شکوفایی و زمینهای را برای نشو و نمای استعدادهای نهفته وی فراهم نمیسازد.
البته باید در محیط زندگی کودک بعضی از اشیایی که برای وی مضر و خطرناک است قبلاً از دسترس او دور نمود، ولی هرگز نباید او را به دلیل اینکه چیزهایی را خراب میکند یا وسایلی را میشکند، از واکنشهای طبیعی خود بازداشت.
والدین باید محیط زندگی را طوری آماده سازند که وسایل موردنیاز را در جای مناسب خود بگذارند و اشیای تیز و خطرناک، داروهای سمی یا نوشتههای مهم و وسایل شکستنی و گرانقیمت را از دسترس کودک دور نگهدارند.
والدین وسایل دقیق و حساس الکترونیکی را که میخواهند بازکرده و درست کنند، اگر جای جداگانهای ندارند، نباید زمانی باشد که کودک بیدار است و در هنگام کار باخشم و عصبانیت، کودک را از نزدیک شدن به وسایل باز دارند.
همچنین کودکان بزرگتر دیگری که به مدرسه میروند باید در جای جداگانهای وسایل و لوازم خود را پهن کنند که موجبات آزار خود و راندن کودک را فراهم نسازد. مادران باید خیاطی را درجایی که کودک حضور ندارد یا در مواقعی که کودک خواب است، انجام دهند. وسایلی از قبیل سوزن و چرخخیاطی و ... نباید در دسترس کودک باشد. درهرصورت کودک معصوم مقصر نیست و در مواقعی هم که حوادث و خطراتی پیش میآید به علت ندانمکاری بعضی از والدین است.
اگر به آینده و رشد استعدادهای کودک علاقهمند هستیم باید همواره تلاش نماییم که به سیادت و آقایی کودک لطمهای وارد نیاید و روزانه او را در مقابل رگبار بکن و نکنهای خود و اطرافیان قرار ندهیم.
اگر کودک در موقعیتی قرار گرفت و خواستهای را ابراز کرد که امکانپذیر نیست یا برایش مضر است، باید با حفظ سیادت کودک توجه او را به طرزی عاقلانه بهسوی امر مطلوب دیگر که بتواند بهنوعی جایگزین خواستههای او شود، جلب نماییم و بهطوریکه متوجه نشود (غیرمستقیم) شیء خطرناک را از دسترس او دور نماییم.
مثلاً اگر کودک کارد تیزی برداشت، بدون سروصدا و دادوفریاد باید توجه او را بهسوی خوراکی یا اسباببازی موردعلاقهاش برگردانیم و آهسته چاقوی تیز را از دستش خارج سازیم.
البته بهتر این است که ما از قبل فکرش را کرده باشیم و فضا و محیط را طوری مرتب کنیم که مجبور نباشیم دائماً کودک را از کاری بازداریم یا اشیای موردعلاقهاش را که به آن دستیافته است، از دستش بگیریم و درنتیجه او را از خواستههایش جداسازیم؛ زیرا این دوران، دوران سیادت و آقایی، دوران کنجکاویها و تجربههای مفید حسی کودک است. ما نباید آگاهانه جلوی تجربهها و کنجکاویهای طبیعی و خودجوش کودک را که زمینهساز فعالیتها و خلاقیتهای ذهنی و عقلی او در بزرگسالی است، بگیریم.
این دوران، دوران حسی و آشنایی و ارتباط او با محسوسات است و هر چه تجربههای حسی کودک قویتر باشد، در آینده از تفکر و تعقل و خلاقیت قویتر برخوردار خواهد بود؛ چراکه فراوان بودن تجربیات حسی در سنین کودکی میتواند بهعنوان بزرگترین مصالح زیربنای تفکر و اندیشههای او در بزرگسالی و اساس جولان ذهنی و تفکرات عقلیاش قرار گیرد. [11]
در این دوران باید عمده تلاش اولیا و مربیان، ایجاد فضایی آزاد و آرام همراه با غنی کردن محیط جهت کسب تجربهها و بازیهای کنجکاوانه و جنبوجوش و جستوخیزها و فعالیتهای پرتحرک و ملایم کودک باشد.
همچنین والدین و مربیان باید زمان و فضای مناسبی برای بازی و فعالیتهای کودک در نظر بگیرند تا او بتواند بهطور طبیعی و آزادانه به تجربههای شخصی بپردازد. باید همواره به خواستهها و نیازهای کودکان توجه کرد و از طرف دیگر آنان را ازآنچه موجب تحقیر و سرزنش و تخریب شخصیت وی میشود دور نگهداشت.
در اینجا نقش مهم و سازنده نهادهای تربیتی و پرورشی و ارشادی کشور مشخص میشود که به خاطر ترقی و تعالی نسل آیندهساز کشورـ به خصوص قشر محروم و مستضعف انقلاب که از فضا و محیط بازی شخصی محروم هستند ـ توجه بیشتری مبذول شود و نونهالان معصوم را با ایجاد و گسترش پارکها و مکانها و فضاهای مناسب برای بازی و تفریح در شرایطی سالم با حفظ ارزشهای اسلامی یاری دهند. بهطوریکه سلامت روحی و روانی کودک از هر نظر تأمین گردیده و شخصیتش مورد تهدید واقع نشود تا نونهالان این کشور را متناسب و همراه بافرهنگ اصیل اسلامی رشد و تعالی بخشند و استعدادهای نهفته این ملت که جداً سرمایههای ذخیرهشده این مرزوبوم هستند در جهت اهداف عالی نظام شکوفا سازند.
ارجاعات:
. «یا ایّها الذینَ آمَنوا قو اَنفُسَکُم و اهلیکُم ناراً» (سورۀ تحریم، آیه 6).
2. تفسیر المیزان، ج 19، ص 689.
3. یک عامل عرضی در طول این مقررات و دستورها و آداب تربیتی وجود دارد که اگر محقق نباشد همة اینها هیچ است و بیاثر و آن تغذیه از لقمة حلال است که اگر ممرّ معاش و زندگانی فردی از طریق حرام تأمین شود یا مخلوط با حرام باشد، ناخودآگاه در شخصیت و روحیات و حتی افکار او بازتاب منفی خواهد داشت. مراعات کردن همة دستورهای تربیتی در جهت رشد و پرورش کودک، بدون تغذیه از روزی حلال همانند، پاشیدن بذر مناسب در شورهزار است که حاصلی در بر نخواهد داشت.
4. «الولد سید سبع سنین، و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین» (طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 222).
5. «دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدّب سبع سنین و الزمه نفسک سبع سنین» (وسائل، ج 5، ص 125).
6. قال علی(ع): «ولدُکَ رَیحانَتُکَ سَبعاً ...» در هفت سال اول فرزندت همچون برگ خوشبویی (نازک و ظریف) است (لذا خیلی حسابشده باید با وی برخورد کرد). شرح ابن ابی الحدید، ج 20، ص 343.
7. قال الصادق(ع): «الغلام یَلعَبُ سبعَ سنین ...» (کافی، ج 6، ص 47).
8. قال علی(ع): «وَلَدُکَ رَیحانَتُکَ سَبعاً ...» (شرح ابن ابی الحدید، ج 20، کلمه 937، ص 343).
9. قال رسولالله(ص): «أولادنا أکبادنا. صغراؤهم امراؤنا ...»، رسول خدا(ص) فرمود: فرزندان ما جگرگوشههای ما هستند خردسالانشان فرمانروای ما هستند ... .
10. «یستحب عرامة الغلام فی صفره لیکون حلیماً فی کبره» (وسائل، ج 15، ص 198).
11. قال رسولالله(ص): «عرامة الصبی فی صغره زیادة فی عقله فی کبره». (بحارالانوار، ج 4، ص 378). تحرک و جنبوجوش کودک در خردسالی نشانۀ زیادی عقل او در بزرگسالی است.

هشتمین مظلوم
ماه صفر به پایان میرسد. شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، پایان دو ماه سوگورای است. از آغاز محرم، سرشک غم باریدهایم، تا عاشورا، اربعین، بیستوهشتم صفر و سرانجام روز شهادت حضرت رضا(ع). اینک جهان تشیع در سوگ غریب خراسان است، والامردی که در راه آرمان و برای کسب خشنودی حضرت حق، شکیبا و استوار، رضای الهی را به جان پذیرفت و رهروان طریق توحید را تا رسیدن بر قلههای شرف و وادی رستگاری رهنمون شد. هشتمین مظلوم، عصارۀ ایمان و هدف، آمیزهای از دانش و تقوا، عبادت و بینش، مبارزه و پایداری و اراده و همت بود. او، هر چند در اوج عزت و جلال، اما اسیر ظلم مأمون بود؛ آنگونه که گاهی از خدایش، مرگ میطلبید. آه از آن انگور مسموم، که رضای آل محمد علیهم السلام را به رضوان برد! وای از آن زهر جفا که امام جواد را یتیم کرد!