- ابتدایی
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- پسرانه حافظان وحی
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- دخترانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه میرداماد
- پسرانه هدایت میزان
- دخترانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه6)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه5)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه4)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه1)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه7)
- پسرانه هدایت میزان(دوره اول)
- پسرانه هدایت میزان(دوره دوم)
- دخترانه هدایت میزان(دوره اول)
- دخترانه هدایت میزان(دوره دوم)
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- دخترانه حکمت
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور اول
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه3)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه2)
- دخترانه حکمت
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور دوم
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- پسرانه پیام هدایت
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- هنرستان خواجه نصیرالدین طوسی
- دخترانه رضویه
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- هنرستان رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
سه شنبه 11 ارديبهشت 1397 در 04:20
سه شنبه 11 ارديبهشت 1397 در 04:20
اندیشۀ مطهر
در سالروز شهادت استاد شهید، حضرت آیتا.. مطهری (ره)، مروری بر اندیشههای تربیتی مندرج در کتاب تعلیم و تربیت آن استاد فرزانه انجام گرفته است که برای بهرهبرداری تقدیم همکاران میشود.

ازنظر تعلیم، متعلّم فقط فراگیرنده است و مغز او بهمنزلۀ انباری است که یک سلسله معلومات در آن ریخته میشود ولی در آموزش، کافی نیست که هدف این باشد.
امروز هم این را نقص میشمارند که هدف آموزگار فقط این باشد که یک سلسله معلومات، در آن جمع شده است. هدف معلم باید بالاتر باشد و آن این است که نیروی فکری متعلّم را پرورش و استقلال بدهد و قوّه ابتکار او را زنده کند.
علم مطبوع یعنی آن علمی که از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه میگیرد، علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوّه ابتکار شخص است.
افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند. منشأ آنهم اغلب سوءِ تعلیم و سوءِ تربیت است، نه اینکه استعدادش را نداشتهاند. تربیت و تعلیم جوری نبوده که آن نیروی مطبوع او را به حرکت درآورد و پرورش بدهد.
در آموزش و تعلیم و تربیت در مدرسهها وظیفه معلم تقویت و بالا بردن قوۀ تجزیهوتحلیل دانشآموزان است.
تعقل همان فکر کردن است، نیروی فکر کردن خود شخص است که استنباط بکند، اجتهاد بکند، رد فرع بر اصل بکند.
اجتهاد، ابتکار است و اینکه انسان خودش رد فرع بر اصل بکند.
تفکر بدون تعلیم و تعلّم امکانپذیر نیست.
هر وظیفهای از وظایف اسلامی که نیازمند به علم باشد، همان علم برایش واجب میشود بهعنوان یک واجب نفسی تهیّوی، یعنی واجبی که ما را آماده میکند برای واجب دیگر، واجبی که نوعی واجب مقدّمی است. علم اخلاق هم طبعاً [یک واجب نفسی تهیّوی است.]
بعضی از علمها واجب عینی است و بر هر فردی واجب است و بعضی از علمها واجب کفایی است به اعتبار اینکه مقدمۀ یک واجب [کفایی] است و مقدمۀ واجب، واجب است.
یکی از بارزترین صفات عقل برای انسان تمییز و جدا کردن است؛ عقل آنوقت برای انسان عقل است که به شکل غربال دربیاید؛ یعنی هرچه را که وارد میشود سبکسنگین کند، غربال کند، آنهایی را که به درد نمیخورد دور بریزد و به دردخورها را نگاه دارد.
برای جهالت انسان همین بس که هرچه میشنود نقل کند (خوشباوری).
تقوا و تزکیه موجب پرورش اراده انسان میشود و اراده را برای به کار بستن آماده میکند.
تفکر و تعقل جهت روشن شدن فکر برای قوّه عاقله است.
عبادت برای تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان است.
روح عبادت تذکر است.
هرچه که موجب انصراف و غفلت انسان از خدا بشود بهنوعی (مکروه یا حرام) است.
اسلام به عبادت شکل داده و به شکل هم نهایت اهمیت را داده و در آن شکل نیز یک سلسله برنامههای تربیتی را در لباس عبادت وارد کرده است.
اسلام هیچ عبادتی را بدون نیّت نمیپذیرد و نیّت ازنظر اسلام دارای دو رکن است: 1- عمل باید از روی توجه باشد نه از روی عادت؛ 2- اخلاص است.
ازجمله مسائلی که در مورد تعلیم و تربیت اسلامی مطرح است مسئلۀ محبت و نقطۀ مقابل آن، خشونت است. البته نقطۀ مقابل محبت معمولاً بغض است، ولی اثر محبت، احسان و نرمی است و اثر بغض، خشونت و سختگیری.
عبادت ازنظر اسلام یک عامل تربیتی است. ازنظر اسلام عبادت، خودش یک پرورشگاه است. مسئلهای که در تعلیم و تربیت دینی و مذهبی وجود دارد و در تعلیم و تربیت غیرمذهبی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد.
مطلبی را علمای اخلاق میگویند و عرفا فوقالعاده روی آن تکیهدارند و متون اسلامی توجه زیادی بدان شده است، مراقبه و محاسبه است.
تربیت عبارت است از پرورش دادن استعدادهای انسانی که البته شامل پرورش جسم نیز میشود.
اساس تربیت در انسان باید بر شکوفا کردن روح باشد.
ازنظر علمای قدیم آدم تربیتشده آدمی بود که آنچه فضیلت نامیده میشود، در او بهصورت خوی و ملکه درآمده باشد.
تربیت بااخلاق تفاوتی دارد، بااینکه اخلاق هم خود نوعی تربیت است و به معنی کسب نوعی خلق و حالت و عادت هست.
در هر جامعهای یکی از بزرگترین خطرها این است که صفوف مشخص نباشد. افراد مؤمن و افراد منافق همه دریک صف باشند.
آزادی فکری و دادن به معنی واقعی، ملازم است با عدم تعصب یا تساهل و یکی از شرایط پیدایش تمدن است، همچنان که مسلمانان به همین جهت موفق شدند تمدنی عظیم به وجود آورند.
اگر ظلم و اجحاف درنتیجۀ تفاوتها و پستی بلندیها و ناهمواریها در جامعهای پیدا شد، آن جامعه باقی نمیماند هرچند مردمش برحسب عقیده مسلمان باشند.
اخلاق با تعلیم و تربیت یعنی انسان بهصورت یک مادۀ خام را تبدیل کردن به یک انسان قابلاستفاده برای خودش و برای جامعۀ خودش.
حق، حقیقت کشف واقعیت آنطور که هست، غذای روح انسان است. اگر ما به این حالت درآمدیم که حق برایمان تلخ شد قطعاً باید بدانیم که سخت بیمار و مریض هستیم.
مسلمان، «من» و «او» نباید داشته باشد؛ باید بداند آبروی برادر مسلمان آبروی خودش است.
پیغمبر اکرم(ص) میان خودش و علی(ع) عقد اخوت بست. این بود که شرف برادری برای همیشه برای علی(ع) باقی ماند و خود حضرت از خودش به این سمت یاد میکند.
علی(ع) در تعریف اسلام فرمودند: اسلام تسلیم در مقابل حق است؛ یعنی اینکه انسان در مقابل چیزی که راست است تسلیم و رام باشد و حالت طغیان و عصیان نداشته باشد.
فرق است بین زندگانی پاکیزه و راحت و زندگانی پرتجمل و غالب مردم خیال میکنند که آسایش در میان تجملات زندگی است.
ایمان بدون کفر عملی نیست، بلکه همواره بایستی در کنار تسلیم به خداوند، انکار مظاهر طغیان قرار گیرد تا ایمان کامل شود.
گیاه و درخت هم خدا را سجده میکنند. گیاه، همین عمل روییدنش سجده خداست. ای انسان! گیاه و درخت اطاعت پروردگارشان را میکنند. چرا تو نه؟
هر چه که بشر رشد عقلی و فکریاش بیشتر بشود. درنهایت امر، بازگشتش بهسوی دین و مذهب خواهد بود. البته دین و مذهبی که اصیل و عاری از هرگونه خرافات باشد.
فرشته رحمت در آن دلی که هزاران صورت زشت و پلید و کثیف هست هرگز وارد نمیشود.
این نعمتها (میوهها و گلها و سبزیهای خوشبو) با این تشکیلات و نظم که حسابوکتابی را در عالم میرساند، اولاً الهامبخش ایمان در انسان است و ثانیاً الهامبخش وظیفه و تکلیف و مسئولیت برای انسان است.
اگر هر مکتبی یک نوع طرح برای ساختن افراد خودش دارد؛ عبادت در سرلوحۀ برنامۀ پرورشی و تربیتی اسلامی قرارگرفته است و در رأس همه عبادتها نماز است.
جملهای است از یکی از فیلسوفان معاصر اروپا، میگوید: «پیمانها بدون شمشیر جز کلماتی بر روی کاغذها نیستند». سخنی بسیار اساسی است؛ یعنی تو به پیمان خودت وفادار باش؛ اما اتکایت به وفای طرف نباشد.
اسلام نظیر یک تئوری که یک فیلسوف در گوشه اتاق یا زیر کرسی گفته باشد نیست؛ بلکه یک نقشه سازمان اجتماعی است که حداکثر کوشش را برای اجرا و پیاده کردن این نقشه به کار میبرد.
یکی از متعالیترین غرایز و احساسات هر انسان حس مذهبی و فطرت خداجویی اوست. سروکار قرآن با این حس شریف و برتر است.
اگر در جامعهای احساس و ادراکی نو پیدا شد، علامت یک نوع رشد است و احتیاج جدیدی را نشان میدهد. اینها را باید با هوا و هوس و شهوتپرستی فرق گذاشت.
منافقان در عمق باطن روحشان ایمان ندارند و لهذا در مواقع سختی که پیش میآید عقب میکشند و احیاناً با دشمنان مسلمانان همکاری میکنند.
در هر جامعهای یکی از بزرگترین خطرها این است که صفوف مشخص نباشد. افراد مؤمن و افراد منافق همه در یک صف باشند.
قرآن به مجاهدان میگوید: ای اهل ایمان، آنگاهکه با دشمن روبهرو میشوید و مرگ دندانهای خود را به شما نشان میدهد، پابرجا باشید و یاد خدا بکنید.
مسلمان قرآن یعنی مسلمان واقعی، تسلیم خدا بودن، دارای اخلاق و عمل اسلامی بودن، نهفقط شعارها شعار اسلامی باشد.
باید ایمان نسل جوان را تجدید و تازه کرد یا بهعبارتدیگر و بهتر، او را با ایمان تازه و شکل جدیدی از ایمان آشنا کرد که نتیجهاش ترقی و تکامل و درعینحال پیروی از اصول ثابت اسلامی بوده باشد.
اگر قیام و مبارزه به خاطر منافع نبود، بلکه برای نجات بشریت از چنگال عقرب جهل و ضلالت و هیولای ظلم و استبداد و استثمار بود، چنین مبارزهای طبعاً تقدس و تعالی و عظمت پیدا میکند.
ما میخواهیم دموکراسی را بر اساس آزادیهای انسانی بنا نهیم نه بر اساس رهایی حیوانیت و امکان ندارد انسانیت آزاد باشد درحالیکه حیوانیت او رهاست.
از قرآن استفاده میشود که عرض و غایت دین دو چیز است؛ یکی آشنایی با جهان غیب و دیگری قیام به عدل و اقامۀ عدل اجتماعی.
بیماری استکبار، تعصب نسبت به عقاید کهنه، پیروی از نیاکان و بزرگان، نمونههایی از بیماریهای روح است که نمیگذارد انسان زیر بار حقیقت برود.
توحید، یعنی خدا محبوب و مطلوب اول انسان باشد و هرچه غیر خدا هست تابع این محبوب و به خاطر این محبوب، محبوب باشد.
اسلام هرگز نمیگوید اگر یک قلدر به یکطرف صورتت سیلی زد اینطرف دیگر را بیاور؛ میگوید: آنکه به شما تجاوز میکند، به همان اندازه حقدارید تجاوز او را جواب دهید.
دنیا برای انسان مانند مدرسه است که باید تکلیف انجام دهد و به مسئولیتهای خود توجه داشته باشد و باید خود را در این مدرسه کامل کند تا وقتی از مدرسه بیرون میآید کامل باشد.
بزرگترین اثر حادثۀ کربلا این بود که پردۀ نفاق را درید و حساب سلطنت عملاً از حساب دین جدا شد و اگر کربلا نبود امویان به نام دین بر مردم حکومت میکردند.
در تاریخ گذشتۀ ما، مسجد و مدرسه همیشه یکی بودهاند یا همسایه یکدیگر بودهاند. خود مسجدالنبی، هم مسجد بود هم مرکز تعلیم و تربیت.
علم اگر باشد ثروت را به دنبال خود میآورد ولی ثروت نمیتواند علم را به دنبال بیاورد.
حقیقت اسلام، تسلیم است و حقیقت کفر، عناد و جحود. ایبسا مسلمانانی که بهحسب ظاهر مسلماناند ولی باطن قلب و روحشان مسلم نیست و ایبسا افرادی که بهحسب فطرت مسلماناند گو اینکه بهحسب ظاهر مسلمان نباشند.
استعمارگران از باز کردن مدرسه و دانشگاه بیم ندارند؛ اما از سوی دیگر با تمام قوا میکوشند تا قلب و روح دانشجو و دانشآموز را فاسد و تباه کنند؛ چون قلب و روح بیمار به هر پستی و بهرهکشی و استثمار تن میدهد.
شفاعت تابع پیوندی است که انسان از درخت شفیع در دنیا به درخت خودش زده باشد، والا انسان بهصورت درخت پیوند نزدۀ صد درصد تلخ امکان ندارد که از میوه یک درخت شیرین استفاده کند.
اگر ملتی مال و ثروت داشته باشد ولی علم نداشته باشد یعنی انسان نداشته باشد، آن مال و ثروتش بیش از آن مقدار که خوردۀ خودش بشود خوردۀ ملتهای دیگر میشود.
قرآن دم از علم و ایمان باهم میزند، نه ایمان منهای علم و نه علم منهای ایمان.
تا باطن مردم و عقل خود مردم نجنبد و حس و حرکت یعنی حیات از خود نشان ندهد، تعلیمات پیغمبر نمیتواند مفید واقع شود.
طلوع وحی خاتمالانبیا طلوع علم، فرهنگ و مدنیت است. این است که قرآن از اول تا آخرش دم از علم و فکر و دانش میزند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: مثل رسالت و بعثت و دعوت من مثل باران است. باران بر همۀ زمینها علی السویه میریزد ولی زمینها خودشان اختلاف دارند.
قرآن همیشه جنگ و مبارزه میان اهل حق و اهل باطل را تجسم میدهد و میگوید اگر اهل حق در پیروی حق پایداری به خرج دهند، پیروزی با آنهاست.
اگر ایمان ما ایمان واقعی باشد و اگر عمل ما عمل اسلامی باشد و اگر جامعه ما جامعه مسلمان باشد، مشمول انواعی از عنایتهای الهی خواهیم بود و موفقیتها خواهیم داشت.
هرگونه تجدیدنظر مبنی بر جایگزین ساختن یک فرهنگ دیگر بهجای فرهنگ 1400 ساله اسلامی خیانت به اسلام و مسلمانان است و نتیجهای جز کشاندن امت اسلامی به دامن فرهنگ و تفکر بیگانه شرقی یا غربی، چپ یا راست ندارد.
پیغمبران تعلیم و تربیت خودشان را از عمق فطرت و روح بشر آغاز میکنند بهطوریکه واقعاً بشر وقتیکه در نهانخانۀ ضمیر خودش ایمان پیدا کرد که در کار عالم حساب است، آنوقت حتی فکر گناه هم نمیکند.
عبادت برای این است که در ما نورانیت پیدا شود؛ یعنی خودمان جانودل پیدا کنیم و به عمق و جان عالم راه پیدا کنیم.
من برای صدر المتألهین فوقالعاده عظمت قائل هستم و اصلاً بهاندازهای که از کتابهای این مرد و از تدریس کتابهای او لذت میبرم، از هیچچیزی لذت نمیبرم.
سیاست دینی عبارت است از پاسداری معنویات و رعایت عدل به معنی واقعی، یعنی واقعاً عدالت بهصورت ناموس و مورد کمال احترام واقع شود.
اینکه اراده و عقل و ایمان انسان بر خواهشها و هوسهایش تسلط داشته باشد، این نیروی خود نگهداری اسمش «تقوا» است.
انسان اگر کارهایش بر اساس برنامه الهی باشد، همۀ کارهایش عبادت میشود؛ خوابش، غذا خوردنش، شوخی و مزاح کردنش هم عبادت میشود.
تقوا داشتن یعنی تحمل محرومیتهای کوچک در دنیا برای گریز از محرومیتهای بزرگتر در همین دنیا؛ ولی این معنایش تحمل بدبختی نیست، عین خوشبختی است.

هشتمین مظلوم
ماه صفر به پایان میرسد. شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، پایان دو ماه سوگورای است. از آغاز محرم، سرشک غم باریدهایم، تا عاشورا، اربعین، بیستوهشتم صفر و سرانجام روز شهادت حضرت رضا(ع). اینک جهان تشیع در سوگ غریب خراسان است، والامردی که در راه آرمان و برای کسب خشنودی حضرت حق، شکیبا و استوار، رضای الهی را به جان پذیرفت و رهروان طریق توحید را تا رسیدن بر قلههای شرف و وادی رستگاری رهنمون شد. هشتمین مظلوم، عصارۀ ایمان و هدف، آمیزهای از دانش و تقوا، عبادت و بینش، مبارزه و پایداری و اراده و همت بود. او، هر چند در اوج عزت و جلال، اما اسیر ظلم مأمون بود؛ آنگونه که گاهی از خدایش، مرگ میطلبید. آه از آن انگور مسموم، که رضای آل محمد علیهم السلام را به رضوان برد! وای از آن زهر جفا که امام جواد را یتیم کرد!

پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخریزاده
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با تبریک و تسلیت شهادت و فقدان دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی جناب آقای محسن فخریزاده، بر مجازات قطعی عاملان و آمران این جنایت و همچنین لزوم پیگیری تلاش علمی و فنی این شهید تأکید کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعهی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم. سیّدعلی خامنهای ۸ آذرماه ۹۹