- ابتدایی
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- پسرانه حافظان وحی
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- دخترانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه میرداماد
- پسرانه هدایت میزان
- دخترانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه6)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه5)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه4)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه1)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه7)
- پسرانه هدایت میزان(دوره اول)
- پسرانه هدایت میزان(دوره دوم)
- دخترانه هدایت میزان(دوره اول)
- دخترانه هدایت میزان(دوره دوم)
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- دخترانه حکمت
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور اول
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه3)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه2)
- دخترانه حکمت
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور دوم
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- پسرانه پیام هدایت
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- هنرستان خواجه نصیرالدین طوسی
- دخترانه رضویه
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- هنرستان رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
شنبه 09 تير 1397 در 07:41
شنبه 09 تير 1397 در 07:41
کودکی دوران تکوین عاملیت است
عاملیت در کودک آرامآرام باید قوام پیدا کند؛ به همین دلیل، ما نمیتوانیم تربیت جهشی داشته باشیم.

شمارۀ اردیبهشت۱۳۹۷ ماهنامۀرشد آموزش ابتدایی با دکتر خسرو باقری دربارۀ تربیت کودک با رویکرد عاملیت انسان به گفتوگو نشست. دکتر باقری با نگاه و رویکرد عاملیت به تربیت کودکان میاندیشد و معتقد است: «انسان مثل چوب نیست که ما آن را تبدیل به میز کنیم. غایت هر انسانی را خودش تعیین میکند.» وی میگوید: «کودکی دوران گذار بهسوی عاملیت یا دوران تکوین عاملیت است و عاملیت در کودک آرامآرام باید قوام پیدا کند. به همین دلیل، ما نمیتوانیم تربیت جهشی داشته باشیم. کودک با کودکی کردن بزرگ میشود.» ایشان بر این باور است که در تکوین عاملیت سه عنصر اساسی مطرح است: امیال، شناخت و اراده. امیال باید بهطور متعادل برآورده شوند و سرکوب و رها نشوند. برای رشد شناختی، بچهها باید با طبیعت و پدیدههای طبیعی و موانع طبیعی در برآوردن امیال آشنا شوند و برای رشد اراده و احساس مسئولیت، کارهای مشترک به آنها سپرده شود. زیرا کارهای مشترک، علاوه بر رشد عاطفی و اجتماعی کودک، اراده او را نیز تقویت میکنند و درعینحال احساس مسئولیت را پرورش میدهند. آنچه پیش روی شماست، شرح این گفتوگو است.
استاد! سؤال پایه و اساسی ما در این گفتوگو این است که در دوران ابتدایی، بچهها را چگونه باید تربیت کرد تا ۱۰ یا ۱۵ سال بعد، بتوانند هم به لحاظ فردی استقلال داشته باشند و هم نقش مثبتی در توسعه و رشد جامعه ایفا کنند؟
هرکس بخواهد دربارهی نحوهی تربیت در دوران کودکی بحث کند، باید پیشفرض انسانشناسیاش را معرفی کند تا ببینیم دوران کودکی در آن، چه جایگاهی دارد. متناسب با آن میتوانیم به مباحث تربیتیاش هم بیندیشیم.
ما اینجا میخواهیم از منظر عاملیت به انسان نگاه کنیم. اگر انسان را در مفهوم کلان، موجودی بدانیم که عاملیت دارد، حاکی از آن است که انسان واجد عمل است و با عملش برای خود هویتسازی میکند و لوازم این عاملیت، مثل احساس مسئولیت، بر او بار میشود. این یک مفهوم بنیادی اسلامی هم هست. نگرش اسلامی هم نگرش عاملیتی به انسان است.
پیشفرض انسانشناسی شما از منظر عاملیت چیست؟
با نگاه و رویکرد عاملیت، رفتارهایی که از انسان سر میزند، تکلیف او را معلوم و هویتش را ترسیم میکند. کسی دیگر نمیتواند هویت کسی را معلوم کند.
انسان مثل چوب نیست که ما آن را به میز تبدیل کنیم. غایت هر انسانی را خودش تعیین میکند. او با عملهای خودش، هویتش را رقم میزند. کس دیگری نمیتواند هویت کس دیگری را تعیین کند؛ حتی اگر پیامبر باشد.
خداوند میگوید، ای پیامبر، بدان که داری میروی سراغ آدمها و تو بر آنها مسلط نیستی (لست علیهم بمصیطر). یعنی رابطهی تو با اینها، رابطهی نجار و چوب نیست. شما بر چوب مسلط هستید. میتوانید هر طور بخواهید بر آن میخ بکوبید. ولی ارتباط پیامبر(ص) با انسانها در مقام هادی و مربی اینطور نیست که مسلط بر آنها باشد و بتواند آنها را مثل یک چوب داخل گیره بگذارد و بتراشد. بنابراین، هرکسی خودش را شکل خواهد داد. پیامبر(ص) و مربی کنار ایستادهاند و به او میگویند که اینطور عمل کن، اما در آخر خود انسان است که باید عمل کند.
با این پیشفرضی که از انسان ارائه کردید، نگاه شما با عینک عاملیت به کودکی چگونه است؟
گر بخواهیم با عینک عاملیت به کودکی نگاه کنیم، اولاً کودک عامل نیست. یعنی هنوز به نقطهای نرسیده است که بتواند واجد عملی باشد که از انتخاب و عمل خودش سر بزند و بتوانیم بگوییم او این کار را انجام داده است و درعینحال بشود مسئولیت هم به او بار کرد. اختیار از مهمترین پایههای عاملیت است، اما کودک هنوز با امیالش زندگی میکند. ارادهی کودک همان میلش است. وقتی میگوییم در دوران کودکی عاملیت طلوع نکرده، یعنی ابعاد عمل تحقق نیافته است. پس کودک عامل نیست. بعد با رشد کردن و بلوغ کمکم در جادهای به سمت عاملیت حرکت میکند. پس میتوان گفت که کودکی دوران گذار بهسوی عاملیت است. پس یک نامگذاری برای دوران کودکی میشود: گذار به سمت عاملیت. اما نامگذاری دیگری هم میتوان برای کودکی در نظر گرفت: دوران تکوین عاملیت. یعنی عاملیت دارد تحقق پیدا میکند. عاملیت باید آرامآرام قوام پیدا کند؛ مثل غذایی که باید پنج ساعت روی آتش باشد و آرامآرام بپزد. اما اگر با زودپز در عرض نیم ساعت بپزد، آن غذا جا افتاده نخواهد بود. زیرا موادی از آن ضایع میشود.
دورههای زندگی کودک مهماند و ما نمیتوانیم و نباید از آنها جهش کنیم. ما نمیتوانیم تربیت جهشی داشته باشیم؛ یعنی مکانی درست کنیم که آدمها در آنجا زود تربیت شوند. این جهشها بچهها را خراب میکنند.
کودک با کودکیکردن بزرگ میشود. یعنی چیزهایی که ما در بزرگسالی لازم داریم، اینجا با آهنگ خودشان پخته میشوند. این آهنگ لازم است و اگر نباشد، تکوین مناسب صورت نمیگیرد.
آقای دکتر! چه چیزهایی باید در عاملیت تکوین یابند؟
دستکم سه عنصر در تکوین عاملیت مطرحاند: شناخت، علاقه و اراده. حداقل این سه عنصر پایهای لازماند تا یک رفتار به عمل تبدیل شود. رفتار برای عمل شدن، در نخست، به زیرساخت شناختی نیاز دارد. مثلاً من یک سیب را برمیدارم و تصورم این است که این سیب ارگانیک خیلی سیب خوبی است. این زیرساخت شناختی است و این لازم است تا من به این سیب دست ببرم. لازم است، اما کافی نیست. یک چیز دیگر هم میخواهد و آن علاقه و میل است. موجود اگر میل نداشته باشد، شناخت صِرف، محرک او نمیشود. شناختها وقتی محرک هستند که با میل گره بخورند. پس شناخت وقتی با میل گره میخورد، انگیزاننده میشود.
عنصر سوم اراده است که تصمیم بگیرم. شناخت و میل ممکن است باشد، اما تصمیم نباشد. درست و غلط بودن شناخت هم اینجا مطرح نیست. آدم ممکن است بهرغم شناختی که دارد، تصمیم بگیرد.
تکوین عاملیت در دوران کودکی
حالا ببینیم تکوین عاملیت در دورهی کودکی یعنی چه؟ یعنی این سه پایه آرامآرام شروع میکنند به رشدکردن و پیداشدن. نگاه کنید اول از این سه تا، چه چیزی در کودک است؟ نه شناخت است و نه اراده. فقط میل است. کودکان مسلح به امیال متولد میشوند؛ همینکه به دنیا میآیند، شروع میکنند به خوردن. لبهای کودک بهکار میافتد و میخواهد چیزی را بمکد. این غرایز خیلی هم قدرتمند هستند. شما وقتی گریهی یک بچه را به خاطر گرسنگی میشنوید، متوجه میشوید با تمام وجود گریه میکند و این همان قدرت غریزه است. چنین غرایز نیرومندی لازماند تا زندگی حفظ شود و موجود باقی بماند. کودکی با این میلهای قدرتمند شروع میشود. اما اندکاندک تحول رخ میدهد. کودک بعضی جاها به چیزهایی برمیخورد که لذتهای عمیق غرایز را عقب میزنند. برای مثال، وقتی نوزاد چنگالی را میمکد و چنگال دهانش را زخمی میکند و درد ایجاد میشود. اینجا چه اتفاقی میافتد؟ اینجا شناخت دارد رشد میکند. یعنی او متوجه میشود چیزهایی در دنیا هستند که نهتنها میل او را ارضا نمیکنند، بلکه باعث درد میشوند. لذت و درد منطق حرکت هستند. کودک با لذت جلو میرود و با درد عقبنشینی میکند. ولی وقتی درد ایجاد شد، شناخت شروع به رشد میکند. کودک میفهمد که این شیء دردآور است. یک بخش مهم از این شناخت واقعیتهای جهان ناظر است. همین چنگال و دیوار و موانع دیگر، یک نوع شناخت نظری به وجود میآورند. عقل نظری یا شناخت نظری یعنی شناخت واقعیتهای جهان که این واقعیتها از ما مستقلاند.
اما در مسائل فرهنگی، به نحوهی عمل توجه مییابد؛ چه حرفی را کجا بگوید، چه حرفی را کجا نگوید، کجا بخندد و کجا گریه کند. این، بهاصطلاح برخی از فیلسوفان، عقل عملی است. ولی خود این هم نوعی شناخت است. نوعی رشد عقل است؛ منتها عقل عملی. پس جنبهی عملی بخشی از رشد شناختی ما را تشکیل میدهد که خیلی هم وسیع است. چون بچه مرتب دارد در دالانهای فرهنگ حرکت میکند. امروز میرویم مهمانی، فردا عروسی، پس فردا عزاداری و بعد مسافرت، رستوران و … که هر کدام از اینها آدابی دارد. بچه باید در این تونل پیچدرپیچ حرکت کند و یاد بگیرد هر جا چهکار باید کرد. این رشد شناختی ایجاد میکند. در شناخت نظری، علت (cause) خیلی نقش بازی میکند و در شناختهای عملی دلیل (reason). علت همین است که چنگال وقتی به دهان کودک برود، آن را زخم میکند. این علت دارد و دلیل ندارد. علت یک امر مکانیکی است. دلیل با مفاهیم سروکار دارد. با علتها نمیشود محاجه کرد، ولی با دلایل میشود. چون دلایل مفهومیاند. نقش زبان در دلایل خیلی مهم است، اما در علل نه. بخش رشد شناختی کودک در عرصه اعمال خیلی مهم است، چون او را با دلایل آشنا میکند.
کنترل غرایز و طلوع اراده
بهاینترتیب، نخست امیال و علاقههای کودک بود که شروع به حرکت کرد و برخورد با موانع فیزیکی و فرهنگی، بعد جدیدی به نام شناخت نظری و عملی را در انسان ایجاد کرد. اما درست در کنار اینها، یک چیز دیگر هم شروع به رشد میکند که کنترل غرایز است. این طلوع اراده است. کنترل درونی غریزه یعنی اراده. و این نشان میدهد که میل بااراده یکی نیست. اراده یعنی کنترل میل.
استاد! اراده با چه سازوکاری در دوران کودکی شروع به رشد میکند؟
با همان سازوکار درد و لذت. شما دوست دارید سیب بخورید، ولی بهمحض اینکه گاز میزنید، میبینید طعم بدی دارد، پرتش میکنید. اینجا ما داریم کنترل بر میلها را تمرین میکنیم. پس انسان از طریق این سازوکار درد و لذت، هم شناختهایش رشد پیدا میکند و هم کنترل میلها. اگر فرد بار دوم به آن سبب میل پیدا کند، خودش را نگه میدارد. این موجب میشود درون ما بعدی شروع به رشد کند که همان خودداری است. خودداری یعنی لذتهایی را که داریم و خیلی برایمان جالب است، به تعویق اندازیم یا تعطیل کنیم. البته کودکان نمیتوانند تعطیل کنند، بلکه بهتدریج به تعویق انداختن را یاد میگیرند. بهاینترتیب، بعد جدیدی که همان اراده است، در انسان شروع به رشد کردن میکند. منتها اول خیلی ضعیف است، ولی کمکم رشد میکند.
فعلاً صحبت از خوب و بد نمیکنیم. مسئله مهار است. مثل ترمز ماشین است. ما در تربیت با عملهای خوب سروکار داریم و در عاملیت با خود عمل. عاملیت تربیت نیست، عاملیت موجودیت انسان است. ما هنوز وارد تربیت نشدهایم. انسان عامل است؛ همین. عاملیت باید رشد کند و لازمهاش همان سه بعد «میل، شناخت و اراده» هستند.
برمیگردیم به سؤال اول. روش تربیتی شما برای دستیابی به انسان ایدهآل و مفید برای جامعه و به قول شما عاملیت مطلوب چیست؟
اگر ما قبول کنیم که دوران کودکی دورهی تکوین عاملیت است، راهبرد تربیتی در این دوران را «تمهید برای عاملیت مطلوب» تعریف میکنیم. اما چطور میتوانیم تمهید عاملیت مطلوب را انجام دهیم؟
پرورش بدن سالم و چالاک: یکی از اصول اساسی در دوران تربیت کودکی، به بدن مربوط میشود. بدن بسیار مهم است، چون حامل غرایز و ذهن کودک است. ما باید جسم کودک را در کانون توجه تربیتی قرار دهیم و از جهت سلامت و قوت این آمادگی را برای او ایجاد کنیم. باید مراقب باشیم جسم او از سلامت و قوت برخوردار باشد. این یکی از پلههای پرش مهم برای عاملیت انسان است. کودک باید از بیماریها دور بماند و درعینحال قوت را هم با ورزش کردن و فعالیت سالم کسب کند. در کنار این، کسب مهارتها هم اهمیت دارد. مهارت یعنی خوب عملکردن. مثلاً اینکه کودک بتواند سوار دوچرخه شود، یک مهارت است. از لوازم همین مهارت، قوت و سلامت جسمانی است.
ارضای متعادل امیال و گسترش علاقهها: موضوع بعدی امیال و غرایز است. همانطور که گفتیم، امیال غریزی در کودک بسیار قوی هستند و کودک نمیتواند در مقابل آنها مقاومت کند. به محض اینکه چیزی خواست، باید همان لحظه به آن برسد. این امیال را باید برآورده کرد. اما در زمان ظهور غرایز دو اتفاق بد ممکن است بیفتد: یکی سرکوب و دیگری افراط در ارضای غریزه. سرکوب کردن یا رها گذاشتن غرایز آسیبزا هستند. باید امیال بهطور متعادل برآورده شوند، نه سرکوب بشوند و نه رها. روشی که خود طبیعت دارد، این است که وقتی شما افراط میکنید، واکنشی طبیعی رخ میدهد. روشها در برخورد با این امیال بسیار مهم هستند. مثلاً میتوانیم حواس کودک را از چیزی به چیز دیگر پرت کنیم. چون اگر با فشار چیزی را از کودک بگیریم، این محرومیت ممکن است حرص ایجاد کند. اما میتوانیم عطف توجه ایجاد کنیم و با دادن چیزی چیز دیگر را از او بگیریم.
امیال و غرایز پایهی اول را تشکیل میدهند، چون قبل از هر چیز ظهور میکنند. اگر ما در پایهی اول کودک را سرکوب یا رها نکنیم، این خود زمینهی مناسبی برای عاملیت مطلوب به وجود میآورد. اما اگر به فرض سرکوب کرده باشیم، وقتی فرد عامل شود، در پی فرونشاندن عطش خود برمیآید.
در کنار این امیال، خوب است علاقههای متفاوتی در کودک شکل بگیرند. مثلاً علاقههای اجتماعی، دوست داشتن دیگران و… .
گسترش شناختهای طبیعی و فرهنگی
نکته بعدی به بعد شناختی مربوط است؛ یعنی پایهی دومی که برای عمل لازم است. قوای شناختی بچهها بهتدریج رشد میکند. برعکس امیال که با قدرت تمام وارد میشوند، شناخت خیلی آرام و ضعیف رشد میکند. یکی از کارهایی که باید برای تمهید عاملیت مطلوب انجام شود، رشد شناختی است. شناخت بچهها باید گسترش پیدا کند. شناخت در دو ضلع شکل میگیرد. یکی در برخورد با طبیعت و واقعیتهای طبیعی که علتهای پدیدهها مطرح هستند. دیگری در حوزهی اعمال ما آدمها و مسائل فرهنگی که دلایل مطرح میشوند. غنابخشیدن به این دو ضلع رشد شناختی باید در فضای تعلیم و تربیت صورت گیرد. یعنی بچهها باید با طبیعت و پدیدههای طبیعی و موانع طبیعی در برآوردن امیال خود آشنا شوند. برای بچهها دنیا جدید و تازه است. او باید این دنیای بزرگ را کشف کند تا با هرکدام از اینها شناختش غنی شود. در راه این کشفها، موانعی برای او ایجاد میشوند. مثلاً زمان شنا کردن در دریا، آب در دهانش فرو میرود. این شناخت است؛ نوعی شناخت تجربی در ارتباط با طبیعت که هم مثبت است و هم منفی؛ هم دردآور است و هم لذتبخش. بچه با ناکامیهایی مواجه میشود و میفهمد که دنیا فقط جای کام گرفتن نیست و ناکامی هم در آن زیاد است. هر قدر که این تجربیات بیشتر باشد، بهتر است. در این راه باید در کنار بچهها باشیم. گاهی توضیحاتی به آنها بدهیم و گاهی بگذاریم خود بچه متوجه چیزهایی بشود.
بعد دیگر فرهنگی است؛ مثل رفتن به نمایشگاه کتاب. این دیگر با طبیعت فرق میکند. طبیعت با علتها سروکار دارد، اما اینجا بحث دلایل مطرح است. مثلاً چرا کتابها را اینجا چیدهاند؟ دلایل را برای بچه توضیح دهیم. باید به سؤالهای بچه پاسخ بدهیم. بههیچوجه نباید سؤالها را سرکوب کرد. همیشه باید با سؤالهای کودک برخورد مطلوب داشته باشیم. این را هم به یاد داشته باشیم که ندانستن جواب همهی سؤالهای کودک ایراد نیست. بهراحتی میگوییم، نمیدانم. نکتهی دیگری که کودک باید بفهمد، این است که انسان جواب بعضی از سؤالها را نمیتواند بفهمد.
پرورش اراده و احساس مسئولیت
سرانجام، بعد ارادی باید موردتوجه قرار گیرد. بچهها باید صاحب ارادههای قوی شوند و احساس مسئولیت در آنها رشد کند. برای رسیدن به این هدف میتوان از روشهایی استفاده کرد.
یکی از روشها این است که باید توجه داشت کودکان به کارهایی اقدام کنند که از عهدهی آنها برمیآیند، زیرا احساس شکست، اراده را ضعیف میکند و احساس پیروزی آدمی را به اقدام بعدی فرامیخواند. بااینحال، اگر کودک در انجام کاری شکست خورد، برای ترمیم ارادهی او باید او را دلداری داد، شکست را باید بهعنوان نتیجهای که گاهی رخ میدهد، ترسیم کنیم و او را برای اقدام بعدی تشجیع کنیم.
روش دیگر این است که وقتی کودکان کاری را عهدهدار میشوند، خود آن را به انجام برسانند؛ مسئولیت با آنهاست هرچند ممکن است ما آنها را کمک کنیم.
روش بعدی اینکه پاسخگویی به دیگران، که بخشی از مسئولیت اجتماعی است، باید در کارهای کودکان رفتهرفته به خود آنها واگذار شود. بهطور مثال، اگر کودک تکالیف درسی را از روی تنبلی انجام نمیدهد، خود باید پاسخگوی معلم مدرسه باشد و والدین از پذیرش آن خودداری کنند، مگر اینکه تکالیف مدرسه بیشازحد باشد و بتوان از روش کار مدرسه اشکال گرفت.
روش دیگر در پرورش اراده، همکاری با دیگران است. انجام کارهای مشترک، علاوه بر رشد عاطفی و اجتماعی کودک، ارادهی او را نیز تقویت میکند و درعینحال، احساس مسئولیت را پرورش میدهد. در مثل مناقشه نیست. هنگامی که چند اسب را به یک کالسکه میبندند، آنها برای همراهیکردن با دیگر اسبها، باید بر خود فشار آورند و همپای آنان بدوند. این در فعالیتهای گروهی انسانها نیز صادق است. کارهای گروهی، ارادهی افراد را تعمیق میکند و درعینحال، احساس مسئولیت در قبال دیگران را رشد میدهد.

هشتمین مظلوم
ماه صفر به پایان میرسد. شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، پایان دو ماه سوگورای است. از آغاز محرم، سرشک غم باریدهایم، تا عاشورا، اربعین، بیستوهشتم صفر و سرانجام روز شهادت حضرت رضا(ع). اینک جهان تشیع در سوگ غریب خراسان است، والامردی که در راه آرمان و برای کسب خشنودی حضرت حق، شکیبا و استوار، رضای الهی را به جان پذیرفت و رهروان طریق توحید را تا رسیدن بر قلههای شرف و وادی رستگاری رهنمون شد. هشتمین مظلوم، عصارۀ ایمان و هدف، آمیزهای از دانش و تقوا، عبادت و بینش، مبارزه و پایداری و اراده و همت بود. او، هر چند در اوج عزت و جلال، اما اسیر ظلم مأمون بود؛ آنگونه که گاهی از خدایش، مرگ میطلبید. آه از آن انگور مسموم، که رضای آل محمد علیهم السلام را به رضوان برد! وای از آن زهر جفا که امام جواد را یتیم کرد!

پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخریزاده
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با تبریک و تسلیت شهادت و فقدان دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی جناب آقای محسن فخریزاده، بر مجازات قطعی عاملان و آمران این جنایت و همچنین لزوم پیگیری تلاش علمی و فنی این شهید تأکید کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعهی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم. سیّدعلی خامنهای ۸ آذرماه ۹۹