- ابتدایی
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- پسرانه حافظان وحی
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- دخترانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه میرداماد
- پسرانه هدایت میزان
- دخترانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه6)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه5)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه4)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه1)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه7)
- پسرانه هدایت میزان(دوره اول)
- پسرانه هدایت میزان(دوره دوم)
- دخترانه هدایت میزان(دوره اول)
- دخترانه هدایت میزان(دوره دوم)
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- دخترانه حکمت
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور اول
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه3)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه2)
- دخترانه حکمت
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور دوم
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- پسرانه پیام هدایت
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- هنرستان خواجه نصیرالدین طوسی
- دخترانه رضویه
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- هنرستان رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
- هنرستان پسرانه هنر و رسانه ( ماهر)
چهارشنبه 14 شهريور 1397 در 15:03
چهارشنبه 14 شهريور 1397 در 15:03
تربیت اخلاقی از دیدگاه ابنسینا
برگرفته از پژوهش اسماعیل خارستانی، فاطمه سیفی، کاظم منافی شریف آباد
به نظر ابنسینا اساساً هدف فلسفه، استکمال نفس است. البته استکمال هر دو قوۀ نفس و هدف استکمال نفس، رسیدن به سعادت

ابنسینا
حسین ابن عبدا... ابنسینا که در سال 370 هجری در نزدیکی بخارا به دنیا آمد و در علوم مختلف همچون منطق، هندسه و ستارهشناسی، فلسفه، ریاضی، پزشکی و ... یگانه روزگار خود شد و از بین فیلسوفان، بزرگترین نماینده حکمت مشایی است. [1]
حکیمی که در قرن چهارم هجری سرآمد روزگار خویش بود و در علوم مختلف همچون منطقه و فلسفه و طب تبحر داشت. ابوعلی حسین ابن عبدا... بن سینا معروف به شیخالرئیس بزرگترین فیلسوف مشایی و پزشک نامدار ایران و جهان اسلام است که مهمترین آثار فلسفی او عبارتاند از:
شفا؛
نجات؛
اشارات و تنبیهات؛
تدابیر المنازل؛
الحکمه المشرقیه.
مهمترین نقش ابنسینا بیان فلسفه بدیع خویش است که فلسفهای است ارسطویی با مایههایی افلاطونی که عمدتاً از فلوطین و پروکلوس متأثر است. علاوه بر این تأثیر، نقش دیگر وی تلاش برای نظام دهی سه جریان فکری نیرومند، یعنی فلسفه مشایی ارسطویی و جهانبینی اسلام و جهانبینی نوافلاطونی است. در این تلاش او با پیروی از معلم ثانی (فارابی) کوشید فلسفه و دین را وحدت بخشد. [2]
ابنسینا برجستهترین نماینده فلسفه مشایی است. دامنه فعالیت او بس گسترده و تأثیرش از همه فیلسوفان مسلمان بیشتر است. [3]
آراء ابنسینا درباره تعلیم و تربیت در حوزه اندیشه اسلامی جایگاه بس والایی دارد تا جایی که برخی ادعا کردهاند که او اولین دانشمند مسلمان است که درباره تعلیم و تربیت اظهارنظر کرده است. همچنین وی نسبت به تعلیم و تربیت نگرشی جامع داشته و درباره تعلیم و تربیت و اصول آن کتابی مخصوص به نام تدابیرالمنازل تألیف نموده است. این فیلسوف مسلمان تعلیم و تربیت را صرفاً از بعد فردی بررسی نکرده بلکه از بعد اجتماعی نیز به آن نگریسته است. [4]
بهجرئت میتوان گفت نخستین دانشمند بزرگی که در ایران پس از اسلام راجع به تعلیم و تربیت اظهارنظر کرده ابنسینا است. در مشرق زمین او را بعد از ارسطو و جالینوس، خاتم دانشمندان و معلمان شمردهاند.
به عقیده ابنسینا منظور از آموزش کودک آموزش پنج چیز است: ایمان، اخلاق نیکو، تندرستی، سواد، هنر و پیشه. در امر آموزشوپرورش، ابنسینا معتقد است که معلم به هنگام آموزش رویه معتدل داشته باشد. طفل را بشناسد و طبع و قریحه او را بسنجد و هوش او را بیازماید تا بتواند بهموقع خود، هنر و پیشه که متناسب بااستعداد و ذکاوت اوست برایش انتخاب کند. همچنین ابنسینا برحسب اقتضا یکی از انواع تعلیم، یعنی تعلیم ذهنی، صناعی، تلقینی، تأدیبی، تقلیدی و تنبیهی را تجویز نموده است.
ابنسینا خواهان ضرورت درک و شناخت متعلم و بهکارگیری این شناخت برای یاری او در پیشرفت و شکوفایی وی سازگار با نیروهای سرشتی او شده است و میگوید باید بسیار مراقب اخلاق کودک بود تا معتدل بار آید. برای این کار نباید گذاشت خشم شدید یا بیم و اندوه یا شببیداری به او دست دهد. بهاینترتیب باید همواره توجه داشت که آنچه را میخواهد برایش فراهم کرد و آنچه را از آن بیزار است از وی دور داشت. همچنین ابنسینا مایل است تربیت ابزاری باشد برای آسان وارد شدن فرد در فرایند تولید و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی جامعه. [5]
اهمیت تربیت و اخلاق و تربیت اخلاقی از منظر ابنسینا چیست؟
شاخص ممیز تئوری بوعلی سینا در تعلیم و تربیت ورود مستقل و مستقیم وی در مباحث تعلیم و تربیت است بدون اینکه تعلیم و تربیت را بهصورت هضم شده در اخلاق و سیاست بنگرد. با تدوین رساله تدابیر المنازل، علاوه بر آنچه در کتابهای شفا، قانون و اشارات دراینباره بیان کرده است، وارد جزئیات مسائل تربیتی شده و به بحث درباره مراحل رشد کودک و اصول و روشهای تربیتی پرداخته است. [6]
ماهیت تعلیم و تربیت ازنظر ابنسینا عبارت است از: «برنامهریزی و فعالیت محاسبهشده در جهت رشد کودک، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی». [7] ابنسینا نیز بر امتیاز انسان بر سایر موجودات از جهتهای مختلف که یکی از آنها قابلیت پذیرش تعلیم و تربیت است، اینچنین تأکید نموده است: «خداوند قادر متعال خصایصی از نعمتهای خود را به نوع انسان اختصاص داده و نسبت به آنها مقام آدمی را در میان کائنات از بسیاری از مخلوقاتش برتر و بالاتر نموده است. در اثر این امتیاز و برتری، وجود بشر زیباترین مخلوق شده و طبیعتش کاملترین طبایع گشته و ترکیبش معتدلترین ترکیب گشته است. خدا به انسان قوه تمیز داده و به سبب آن فرق بین خیر و شر و تفاوت بین رشد و گمراهی را برای او معلوم و روشن نموده است؛ و نیز به سبب همین قوه فضل، صانع را بر مصنوع و مالک را بر مملوک و زمامدار سیاست را بر کسانی که در تحت سیاست و تدبیر واقعاند فهمانده است». [8]
اهداف تربیت اخلاقی از دیدگاه ابنسینا کدماند؟
ابنسینا کتاب تدابیر المنازل خود را بابیان امتیاز انسان نسبت به دیگر موجودات و بهرهمندی انسان از قوه تمیز و خرد، آغاز میکند: «خدا به انسان قوه تمیز داده و به سبب آن فرق بین خیر و شر و تفاوت بین رشد و گمراهی را برای او معلوم و روشن نموده است و نیز به سبب همین قوه فضل، صانع را بر مصنوع و مالک بر مملوک و زمامدار سیاست را بر کسانی که در تحت سیاست و تدبیر وی واقعاند فهمانده است.
انسان بهوسیله این قوه مجهز و متمکن شده است به اینکه آنچه را که بین خالق و مخلوق هست بشناسد و آفریدگار و صانع قدیم را برای عالم اثبات کند.» [9]
اصلاح نفس
وی اولین هدف تربیتی را اصلاح نفس میداند و بر اهمیت آن تأکید دارد: «نخستین سیاستی که سزاوار است انسان را به آن آغاز کند سیاست نفس خود اوست؛ یعنی اول باید در اصلاح نفس خود بکوشد، سیاست و تدبیرش را در آن کار و کوشش بهکاربرده، خویشتن را صالح و نیکو بنماید چه نفس آدمی نزدیکترین و محترمترین چیزهاست نسبت به او و در میان آنها به عنایت و توجه سزاوارتر و شایستهتر است.» [10]
رسیدن به کمال و سعادت
به نظر ابنسینا اساساً هدف فلسفه، استکمال نفس است. البته استکمال هر دو قوۀ نفس و هدف استکمال نفس، رسیدن به سعادت.
نفس به نظر حکما و ازجمله ابنسینا دارای دو قوه است. یکی قوه عالمه یا قوه نظری و دیگری قوه عامله یا قوه عملی، یعنی دانستن و به کار بستن هر دو به اشتراک اسم عقل نامیده میشوند: «عقل نظری و عقل عملی و هر یک از اینها دارای کمال مخصوص است.»
از اینکه گفتیم نفس دارای دو قوه است، تصور نشود که نفس تجربه پذیر است، هرگز چنین نیست و کثرت را در ساحت والای نفس راه نیست. نفس جوهری است واحد؛ «ان النفس ذات وحده و لها قوی کثیره.» [11]
کمال خاص نفس ناطقه به این است که عالمی معقول بشود که صورت کل عالم و نظام معقول کل عالم در آن مرتسم شود و بهنحویکه خود هیئت کل وجود را استیفا میکند و بهصورت عالمی معقول که موازی عالم موجود خارجی است درآید عین عبارت (ابنسینا) این است که: «حتی تستوفی فی نفسها هیئته الوجود کله فتنقلب عالماً معقولاً موازیاً للعالم الموجود کله.» [12]
پس باید شخص کل عالم هستی و مراتب وجود، چه مراتب نزولی و چه مراتب صعودی، همه را بهخوبی همچنان که هست بشناسد و هیئت کل وجود و نسبت اجزای آن به یکدیگر، در نزد او تقرر یابد؛ و نظامی را که از مبدأ اول که حق اول و جمال مطلق است تا دورترین مراتب موجودات وجود دارد، بشناسد و به آن خیری که در کل هستی فیضان دارد پی ببرد؛ و به عنایت و کیفیت آن واقف شود و دریابد که ذاتی که متقدم بر کل موجودات است چه نحوه وجودی دارد و چگونه وحدتی و چگونه باید او را شناخت و بهنحویکه بههیچوجه من الوجوه، کثرتی و تغییری عارض آن نشود. بعد ببینید که نسبت و مرتبت موجودات نسبت به آن چگونه است و همچنین به وجود علل غایی که در حرکات کلی وجود دارد، پی ببرد؛ و البته هرقدر که روشنبینی آدمی در این مورد بیشتر شود، به همان نسبت استعداد وی برای نیل به سعادت بیشتر شود. [13] بهاینترتیب کل هستی چنانکه هست در آینه ضمیر انسان منعکس میشود و (ذهن آینه تمام نمای عالم خارج میشود و به تعبیر عرفا جام جهاننما) و این امر از راه کسب مجهولات بهوسیله معلومات برای انسان میسر است؛ و از این رهگذر عقل هیولایی به مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد میرسد. [14]
ابنسینا در «رساله السعاده و ذکر الحجج علی جوهریه النفس» میگوید: «برخی گمان میکنند که سعادت عبارت از رسیدن به لذات حسی و ریاستهای دنیوی است، ولی کسی که اهل تحقیق باشد، میداند که هیچکدام از لذتهای حسی سعادت نیست، زیرا همگی با نواقص و ناملایمات همراه است.»
به عقیده شیخالرئیس، سعادت حقیقی عبارت از امری است که ذاتاً مطلوب است و به دلیل خودش گزینش میشود و مسلم است آنچه مطلوب با لذات است و امور دیگر هم به سبب آن مطلوب واقع میشود، برتر از امری است که به دلیل چیزهای دیگر طلب میشود.
سعادت بالاترین چیزی است که انسان به دنبال کسب آن است و هدایت به راه سعادت نیز بالاترین هدایتهاست؛ چراکه شرافت هدایتها به غایاتی است که به آن رهنمون میگردند. سعادت بزرگ، «نزدیکی بهحق اول است» که مطلوبهای دیگر در برابر آن ناچیز است و حکمای الهی میل و رغبتشان برای نیل به این سعادت، بیش از رسیدن به سعادت جسم است. [15] وی راه کسب سعادت را «نیل به کمال در دو قوه علمی و عملی میداند» و توصیه میکند که همه برای تحصیل سعادت حقیقی بکوشند. وی میگوید: «ای برادر شفیق، این سیره نیکو را بهکارگیر و از ضد آن بپرهیز. سعادت حقیقی را به دست آور و از شقاوت حقیقی بر حذر باش. پس شایسته است که از الم ابدی بترسی و به سعادت و مصلحت جاودانی راغب باشی.» [16]
ابنسینا مراتب اهل سعادت و شقاوت را به این صورت شرح میدهد که: «سعادتمندان در سه رتبه عرفا، نفوس سلیمه و بُله قرار میگیرند.»
وی برای عرفای متنزه بالاترین لذات و بالاترین مراتب سعادت را قائل است و میگوید: «عارفان پاک هنگامیکه (با مرگ) چرک بدن از ایشان فرومیافتد و از شواغل جدا میشود و بهطور کامل بهسوی عالم قدس و سعادت پرکشیده، به بالاترین کمال متخلق میگردند و بالاترین لذات (که لذت عقلی است) برای ایشان حاصل میشود.»
البته بوعلی تصریح میکند که لذات این عارفان پاک، به هنگام انتقال از این جهان اختصاص ندارد بلکه اینان که متوغل در تأمل جبروت و معرض از شواغل هستند، در همین عالم نیز در حد تمکن خویش حظ وافری از لذت خواهند داشت. گروه دومی که ابنسینا آنها را اهل سعادت میداند نفوس سلیمهاند که وی آنها را اینگونه توصیف میکند: «آنانی که بر فطرت خویش باقیاند و نه در نفوسشان حق (معارف و علوم) نقش بسته و نه به عقاید مخالف حق آلوده گردیدهاند. هم اینان که با شنیدن ذکری روانی که به احوال مفارقات اشاره میکند به علت مناسبتی که نفوسشان با عالم مجردات دارد، به شوق میآیند و فرح و لذت و حیرت در ایشان پدید میآید.»
گروه سوم «بُله»: نفوسی هستند که از کمال و ضد کمال، هر دو خالی هستند که پس از انتقال به عالم دیگر، به کمک تعلق به جسمی، چون هوا و بخار که موضوع تخیلات آنها باشد استکمال مییابند. بوعلی تصریح میکند این نفوس میتوانند در انتها به سعادتی که برای عارفان (هست) نائل گردند.
نکتهای که در اینجا لازم است به آن توجه شود این است که عدم نیل نفس به کمال خویش از دو امر ناشی میشود؛ نقصان عقل و وجود امور مضاد باکمال نفس. شیخ نفوسی را به کمال نرسیدن آنها ناشی از نقصان استعداد باشد «بُله» مینامد و برای آنان عذابی قائل نمیشود؛ زیرا عذاب برای نفسی حاصل میشود که مشتاق به نیل به کمال باشد و اشتیاق زمانی تحقق مییابد که فرد نسبت به کمالات خویش آگاهی یابد؛ چون علم به اینکه نفوس دارای کمالات حقیقی هستند، امری بدیهی نیست و نیازمند اکتساب نظری است. افراد «بُله» از اکتساب آگاهی نسبت به این کمالات عاجز هستند. [ 17]
ازنظر ابوعلی سه گروهی که اهل شقاوتاند و در عذاب خواهند بود عبارتاند از: جاحدان، معرضان و مهملان.
1- جاحدان: کسانی که ضد کمال را تحصیلکردهاند که در حقیقت ازنظر ماهیت منکر کمال نفوس هستند؛
2- معرضان: آنان که به امری اشتغال یافتهاند که آنها را از اکتساب کمال دور ساخته، ولی آن امر ضد کمال نبوده است؛
3- مهملان: نفوسی که به کسب هیچیک از علوم اشتغال نورزیدهاند و در کسب کمال سستی و تنبلی میکنند. [18]
ابنسینا تعلیم و تربیت را دارای دو بعد فردی و اجتماعی میداند پس اهداف آن نیز به دودسته اهداف فردی و اجتماعی تقسیم میشود و در اینجا به بررسی اهداف میپردازیم:
الف - اهداف فردی:
وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ؛
خودشناسی و تربیت و اصلاح نفس؛
شکوفایی عقل و ادراکات؛
ارضای نیازهای روحی فرد؛
اشتغال و درآمد از راه حلال؛
آمادگی برای ازدواج و تشکیل خانواده پس از اشتغال؛
احساس کرامت و عزتنفس (تدبیر منزل)؛
مهمترین هدف (فردی تربیت) ایجاد عادت به تفکر در انسانهاست. [19]
ب - اهداف اجتماعی:
سعادت جامعه؛
پایداری و تقویت بنیان خانواده؛
معاشرت صحیح و عقلانی در جامعه (تدبیر منزل).
بهطور خلاصه اهداف تربیت اخلاقی ازنظر ابنسینا به دو گروه فردی و اجتماعی تقسیم میشوند که در جدول ذیل به آن اشارهشده است:
اهداف فردی |
اهداف اجتماعی |
1- سعادت انسان در دنیا و پس از مرگ |
1- سعادت جامعه |
2-خودشناسی |
2- معاشرت صحیح اجتماع |
3-تربیت و اصلاح نفس |
3- کرامت و عزتنفس اجتماعی |
4-اهداف پیشگیرانه (مانند تنبیه که هدف آن پیشگیری از اعمال ناشایست است) |
4- پایداری بنیان خانواده که اولین نهاد اجتماعی است |
5- میانهروی در زندگی |
5- تدبیر امور منزل و جامعه |
6- دستیابی فرد به اصول فضایل اخلاقی (عفت، حکمت، شجاعت و عدالت) |
|
روشهای تربیت اخلاقی از دیدگاه ابنسینا کدماند؟
زیبا گویی و عفت کلام؛
روش اعتدال (پرهیز از افراطوتفریط)؛
روش دوستیابی خردمندانه؛
شناخت کامل نفس و خصوصیات آن؛
روش محبت؛
روش الگوبرداری از الگوهای خوب؛
آموزش روشهای پیشگیرانه مانند دقت در انتخابهای مهم زندگی؛
تشویق، ترغیب و تنبیه؛
نصیحت؛
رقابت در کارهای نیک؛
روش تدبیر در امور مختلف (که ابنسینا بیشتر به تدبیر منزل اشاره داشته است)؛
آموزش انفاق برای حل مشکلات مالی و اقتصادی افراد جامعه؛
آموزش حرفه و صنعت برای کسب درآمد از راه حلال؛
آموزش روش ازدواج صحیح و مناسب برای داشتن زندگی سالم؛
روش عرفانی و عارفانه یکی از روشهای تربیتی خاص است که ابنسینا آن را در آثار عرفانی خود بیان کرده است.
ارجاعها و پی نوشتها:
[1] . (نقیب زاده، 1383)
[2] . (اعرافی و دیگران، 1377، ص 263)
[3] . (نقیب زاده، 1383)
[4] . (اعرافی و دیگران، 1377، 275)
[5] . (اسماعیلی علی و جواد رضا، 1384)
[6] . (کاردان و دیگران، 1372)
[7] . (کاردان و دیگران، 1374، ص 284)
[8] . (نجمی، 1319، ص 18)
[9] . (نجمی زنجانی، 1319، ص 4)
[10] . (نجمی زنجانی، 1319، ص 17)
[11] . (خوانساری، 1359، ص 69)
[12] . (ابن سینا، 1370، ص 293)
[13] . (ابنسینا، 1370، ص 296)
[14] . (ابنسینا، 1370، صص 70 و 71)
[15] . (اعرافی و دیگران، 1377، ص 276)
[16] . (اعرافی و دیگران، 1377، ص 277)
[ 17] . (اعرافی و دیگران، 1377، ص 278)
[18] . (اعرافی و دیگران: 1377، ص 279)
[19] . (زیباکلام مفرد، 1384، ص 73)

هشتمین مظلوم
ماه صفر به پایان میرسد. شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، پایان دو ماه سوگورای است. از آغاز محرم، سرشک غم باریدهایم، تا عاشورا، اربعین، بیستوهشتم صفر و سرانجام روز شهادت حضرت رضا(ع). اینک جهان تشیع در سوگ غریب خراسان است، والامردی که در راه آرمان و برای کسب خشنودی حضرت حق، شکیبا و استوار، رضای الهی را به جان پذیرفت و رهروان طریق توحید را تا رسیدن بر قلههای شرف و وادی رستگاری رهنمون شد. هشتمین مظلوم، عصارۀ ایمان و هدف، آمیزهای از دانش و تقوا، عبادت و بینش، مبارزه و پایداری و اراده و همت بود. او، هر چند در اوج عزت و جلال، اما اسیر ظلم مأمون بود؛ آنگونه که گاهی از خدایش، مرگ میطلبید. آه از آن انگور مسموم، که رضای آل محمد علیهم السلام را به رضوان برد! وای از آن زهر جفا که امام جواد را یتیم کرد!