- ابتدایی
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- پسرانه حافظان وحی
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- دخترانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه میرداماد
- پسرانه هدایت میزان
- دخترانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه6)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه5)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه4)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه1)
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه7)
- پسرانه هدایت میزان(دوره اول)
- پسرانه هدایت میزان(دوره دوم)
- دخترانه هدایت میزان(دوره اول)
- دخترانه هدایت میزان(دوره دوم)
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- دخترانه حکمت
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور اول
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه سبحان
- دخترانه ستوده
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- دخترانه آیت الله بهجت(شعبه3)
- پسرانه آیت الله بهجت(شعبه2)
- دخترانه حکمت
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
- متوسطه دور دوم
- پسرانه امام صادق(ع)
- دخترانه امام صادق(ع)
- پسرانه پیام هدایت
- دخترانه تزکیه
- پسرانه تهذیب اندیشه
- پسرانه جهان آرا
- دخترانه حافظان وحی
- پسرانه حکمت
- پسرانه خواجه نصیرالدین طوسی
- هنرستان خواجه نصیرالدین طوسی
- دخترانه رضویه
- پسرانه رفاه
- دخترانه رفاه
- هنرستان رفاه
- پسرانه روزبه
- پسرانه صلحا
- دخترانه طلوع
- دخترانه مجتهده بانوامین
- دخترانه مشکوه
- پسرانه معلم
- دخترانه معلم
- پسرانه هدایت میزان
- فرهنگ
- پسرانه هدایت میزان
- پسرانه پیام غدیر
- پسرانه میرداماد
- دخترانه میرداماد
- پسرانه صلحا
سه شنبه 19 فروردين 1399 در 19:04
سه شنبه 19 فروردين 1399 در 19:04
شیوه های آموزش اخلاق
بهمنظور انتقال نظریات کاربردی برای فراهمسازی زمینههای تعالی فعالیتهای فرهنگی و تربیتی، ضمن بررسی و معرفی کتابهای مناسب، خلاصهای از کتابهای معرفیشده تقدیم گردیده است. در این شماره کتاب «آموزش مفاهیم دینی»، نگارش ناصر باهنر، معرفی و بخشهایی از آن ارائه میشود. امید است همکاران بهرهبرداری نمایند و نسبت به کاربستهای موضوع در سطح مدارس اقدام و زمینۀ مطالعات عمیقتر بیشازپیش دانشآموزان را فراهم نمایند.

همانگونه که پیشازاین اشاره شد، از 6 تا 11 سالگی در کودکان تغییراتی ایجاد میشود که منجر به درک خاصی از مسائل اخلاقی در آنها میشود، بهعبارتدیگر آنگونه که بزرگسالان پیرامون رفتار یا گفتاری قضاوت اخلاقی میکنند، کودکان حکم نمیکنند، اندیشه و برداشت بزرگسالان را از دستورات و احکام اخلاقی ندارند. در این سنین که مقارن با دورۀ دیگر پیروی است، کودکان برای فکر و سخن بزرگسالان ارزش بالایی قائل هستند و ظاهر گفتار آنها را میگیرند و به کمک حافظۀ خود آنها را حفظ میکنند و بر زبان میرانند، ولی نه تنها در رفتارهای خود بلکه در حکمهای اخلاقی خویش نیز جایی به آنها نمیدهند. پس روشهای تفهیم مسائل اخلاقی به کودکان، باید متفاوت از بزرگسالان باشد تا مؤثر و مثبت واقع شوند.
«ویژگی مثبتی که کودکان در این دوره از آن بهره مندند، این است که در این مقطع، اخلاق بزرگسالان موردپذیرش او قرار میگیرد و به تکرار آن میپردازد و اگر الگوهای اخلاقی یکپارچه باشند، کار آسانتر شده، تعارضی در وضع کودک ایجاد نمیشود.» ازاینرو، در طول مراحل تحول اخلاقی، دورهای که تربیت و تعلیم میتواند بیشترین نقش را داشته باشد، همین سنین است.
«از سوی دیگر این سنین راه گذر تحول اخلاقی به مراحل بالاتر، یعنی خود پیروزی» است که شرایط محیطی کودکان میتواند این تحول صعودی را تأمین کند یا فرد را برای همیشه در مرحلۀ دیگر پیروی تثبیت نماید.
پس حساسیت نقش مربیان کودک در این مقطع سنی و مسئولیتی که بر عهدهدارند، بسیار ویژه است.
روایات نیز بارها و بارها به اهمیت این مقطع که دورۀ عبودیت و اطاعت نامیده شده است، اشاره داشته اند و به همین جهت امام صادق(ع) میفرماید: «اگر (طی این سنین) آموخت صالح و رستگار میشود وگرنه دیگر خیری در او نیست.» در اکثر روایات تربیتی دربارۀ هفت سال دوم توصیهشده است که مربی یا والدین باید کودک را با خویش همراه و ملازم کنند.
رسول اکرم(ص) میفرمایند:
«... و سپس او را با خودت هفت سال همراه کن.»
همچنین امام صادق(ع) میفرمایند:
«و او را با خود بدار هفت سال و او را به ادب خودت ادب کن.»
کودک با توجه به زمینه های اخلاقی که در محیط خانواده از والدین و اعضای دیگر خانواده کسب کرده است، با ورود به محیط مدرسه با معلمان و مربیانی مواجه میشود که مسئولیت تعلیم و تربیت او را بر عهدهدارند و نیز خود را در میان نوآموزان همسنوسال خود مییابد که آنان نیز در محیطهای خانوادگی خود، از زمینه های گوناگون اخلاقی متأثر شده اند. حال اگر مربی درزمینۀ تعلیم و تربیت از آگاهیها و ویژگیهای لازم برخوردار باشد، میتواند تغییرات مطلوب را در اخلاق و رفتار کودکان به وجود آورد.
روشهای موجود در آموزش اخلاق
بر اساس تحـقیق انجامشده در این زمینه، روش سخنرانی یا توضیح شفاهی نسبت به سایر روشهای مورداستفادۀ معلمان در آموزش اخلاق، فراوانی بیشتری دارد و نمایانگر این نکته است که بیش از دیگر روشها در دبستان کاربرد داشته است. درزمینۀ روشهای معلمان در رفع مشکل اخلاقی، تماس با خانواده بیشترین فراوانی را به دست آورده است که بهاینترتیب متداولترین و اولین راهحلی اسـت که معمولاً معلمان از آن استفاده میکنند. صحـبت با دانش آموزان خاطی دومین فراوانی را کسب کرده و پسازآن مددجویی از مسئولان و مربیان تربیتی هست که معلمان و مربیان هر سه این روشها را با میزانهایی متفاوت، به کار میگیرند.
بهطورکلی تحقیق انجامشده، نشان میدهد که شیوۀ معلمان دورۀ دبستان در تربیت اخلاقی پیروی از همان شیوه های سنتی و قدیمی است و روشهای نوین آموزشی هنوز جایی در تربیت اخلاقی نیافته است.
اهمیت همسویی خانه و مدرسه
درزمینۀ روشهای متداول در حل مشکلات اخلاقی کودکان، مشخص است که نقش خانواده و مدد جستن از والدین و پیگیری این مشکلات در خانه اهمیت یافته است و اکثر معلمان تصدیق کرده اند که چنین تماسهایی در حل آنها مؤثر بوده است و حداقل در ریشه یابی مشکل کودک کمک کرده است. پس میتوان پیش بینی کرد که ارتباط محیط تحصیلی و خانواده و هماهنگی آنها بهویژه در مقطع ابتدایی سهم بسزایی در تربیت اخلاقی دارد.
نکتۀ مهمی که شایسته است در همینجا به آن اشاره شود؛ این است که اگر جوّ غالب نظام ارزشی و شیوه های تربیتی؛ در دو محیط مهم تربیتی؛ یعنی خانه و مدرسه همسو و هماهنگ نباشد، این فرزند خانه و شاگردِ مدرسه در مرحله ای از رشد و شکوفایی شخصیت خود دچار دوگانگی احساس و تردید میشود که پرداختن به آن و تحمل هر دو یا انتخاب یکی از دو الگو برایش سخت و دشوار است؛ چراکه وقت انتخاب نیست بلکه زمان آموزش و تربیت پذیری است و اگر انتخابی باشد، انتخاب از آنِ والدین کودک است و «به دلیل یکسان بودن نظام ارزشی مدارس، این خانواده ها هستند که باید با التزام به ارزشها و موازین اسلامی برای سلامت جسم و بهداشت روان، ثمره های وجودشان بکوشند.»
«از سوی دیگر اولیای مدرسه بهویژه مربیان امور تربیتی نیز باید همواره برای اجتناب از تعارضهای عاطفی - روانی، وجود تفاوتهای فردی و خانوادگی و فرهنگی دانش آموزان را در هر برنامه ریزی تربیتی و اجرا و اعمال روشها ملحوظ داشته، سطح انتظارات خود را با ویژگیهای جسمی و روانی و ظرفیت عاطفی و ساختار شخصیتی دانش آموزان متناسب نمایند.» ازاینرو، تماس اولیا و مربیان کودکان و مشورت آنها پیرامون برنامه های آموزشی و پرورشی مدرسه میتواند در رفع این تبعات کمک مؤثری باشد. درهرحال این سلامت شخصیت و رشد مطلوب و شکوفایی استعدادهای کودک است که باید محور اصلی گفتوگوها قرار گیرد.
1- آموزش غیرمستقیم
نتایج استفاده از روشهای غیرمستقیم در آموزشهای اخلاقی بسیار مفیدتر و مؤثرتر از روشهای مستقیم است. در چنین آموزشی معلم بدون آنکه مستقیماً دانش آموز را مورد خطاب قرار داده، امرونهی و توصیه کند و به طور مستقیم به بحث از یک موضوع بپردازد، این آموزش را به طور غیرمستقیم انجام میدهد. غیرمستقیم بودن آموزش را باید بهعنوان یک اصل در آموزشهای اخلاقی موردتوجه قرارداد.
آموزش غیرمستقیم دارای امتیازاتی است که مهمترین آنها عبارتاند از:
1. تذکرات زیاد و متوالی سبب پیدایش لجاجت و مقاومت منفی میشود، ازاینرو باید در تربیت، نصیحت و انتقاد را به حداقل رسانید و از خطاهای جزئی با سعۀ صدر گذشت کرد.
2. ممکن است آموزش مستقیم با مقاومت روحی فراگیر روبهرو شود که احساس غرور و خودخواهی او و احساس خفّـت ناشی از پذیرش خطا این مقاومت را سبب میشود؛ اما در آموزش غیرمستقیم این مقاومت به وجود نمی آید.
3. بیان ایرادها و ارائۀ نصایح به دانش آموز، احساسات او را جریحه دار میسازد و این توهم را برای او به وجود می آورد که معلم قصد اثبات برتری خود و گاه تحقیر وی را دارد، حالآنکه آموزش غیرمستقیم چنین توهم و اثر سویی را در آموزش به دنبال ندارد. ازاینرو، معلم باید بهنوعی اعتماد دانش آموز را به خیرخواهی و دلسوزی خویش جلب کند و تواضع و متانت خود را در این راه افزایش دهد. بهتر است تذکرات اخلاقی مستقیم بهطور انفرادی و در بیرون کلاس بیان شود.
متناسب با موضوعهای آموزشی میتوان شیوه های گوناگونی را برای آموزش غیرمستقیم به کار گرفت. استفاده از هنر و شیوۀ داستان گویی و کتابهایی که ارزشهای اخلاقی را در قالب داستان و حتی ضربالمثلهای شیرین فارسی ارائه کنند، بسیار مؤثرند. علاوه بر آن، بیان فرازهایی آموزنده از شرححال بزرگان، دانشمندان، قهرمانان و غیره ازجملۀ دیگر روشهای غیرمستقیم به شمار میرود.
در این موارد و بهطورکلی در آموزش غیرمستقیم باید از نتیجه گیریهای صریح و توصیۀ آنها به دانشآموزان اجتناب کرد و این امر را بر عهدۀ خود آنان قرارداد تا آموزش از حالت غیرمستقیم خارج نشود.
الف) روش الگویی
«روش الگویی را باید یکی از بهترین شیوه های آموزشی غیرمستقیم بدانیم.» در این روش، معلم مفاهیم و ارزشهای اخلاقی را با اعمال و رفتار و شخصیت خود به طور غیرمستقیم به فراگیران آموزش میدهد، البته یک الگوی مناسب باید حائز شرایطی باشد که در اینجا به آن مختصری اشاره میشود. شخصیت معلم باید بهگونهای باشـد که دانش آموزان نتیجه و تأثیر مثبت اعتقاد و عمل به دین را بهطور عینی و ملموس ببینند و از این طریق به آموزشهای دینی؛ راغب، امیدوار و علاقهمند شوند، اما اگر بین گفتار و کردار معلم، چه در داخل و چه در خارج مدرسه، تناقض وجود داشته باشد، دانش آموزان نیز دانستن و عمل نکردن را فرامیگیرند و حساب گفتار را از کردار جدا میکنند و این همان نقیصه ای است که امروزه مدارس ما دچار آن شده است و ازجملۀ عللی است که آموزشها را به الفاظ محدود کرده، از رخنۀ آنها به رفتار و عمل جلوگیری مینماید. امام جعفر صادق(ع) در این زمینه میفرمایند:
«کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاة بالسنتکم.»
مردم را با رفتار خود بهسوی حق رهبری کنید نه با زبان خویش.
نکته ای که در این آموزش اخلاقی قابلتوجه هست، این است که گرچه تشویق و تنبیه و توسل به تأثیر احساس و عاطفه میتواند نقش مهمی را در تثبیت الگوها داشته باشد، ولی نباید از متقاعد کردن دانشآموزان و بصیرت نسبت به ارزشی که پذیرفته است، غافل ماند؛ چراکه اگر دانش آموزی تنها بر پایۀ علاقه و عاطفه ای که بین او و معلم ایجادشده یا تشویق و تنبیهی که از او بهعملآمده است، ارزشیابی را بپذیرد، این احتمال وجود دارد که به سبب ناآگاهی از دلایل و استدلالهای کافی، این بنا فروریزد و اما اگر برای او دلیل ارزش بودن یا ضد ارزش بودن و نتایج و عواقب آنها در گفتار یا عمل روشنشده باشد، او از نوعی ثبات شخصیت برخوردار خواهد شد که بهراحتی متزلزل نمیشود.
چند توصیۀ دیگر:
- بهتر است روال تدریس موضوعات اخلاقی بر اساس سیر از جزئی به کلی باشد و این آموزش را از موارد جزئی و با تکیهبر مصادیق و نمونه ها پیش برد و سپس به نتیجه گیریهای کلی پرداخت. بهعنوانمثال؛ وقتی صحبت از اهمیت و ارزش همکاری و تعاون در کارها پیش می آید، باید نخست به نمونه های جزئی این کار در امور مدرسه یا در انجام تکالیف یا حاضر کردن درسها و تجربیات دانش آموزان در این زمینه ها اشاره داشت، سپس به این نتیجه رسید که همکاری و تعاون در کارها یک ارزش اخلاقی است و دارای تأثیرات درونی و بیرونی بسیاری هست. این نمونه ها را باید بهگونهای انتخاب کرد که برای او ملموس و قابلفهم باشد. اصل موضوع را نیز باید از موارد موردنیاز و موردعلاقه او گزینش نمود.
- «معلم اخلاق باید با توجه به فرهنگ بومی فراگیر بدعت های رایج، آدابورسوم اجتماعی غلط، روابط خانوادگی و اجتماعی نادرست و بهویژه خرافات و تصورات ناصحیح را شناسایی کند و ذهن او را با دلایل و تحلیلهای دقیق نسبت به معایب و نقایص آن، روشن سازد تا بهاینترتیب هم او متوجه نادرستی آنها شود و هم بهتوسط او دیگران نیز هوشیار شوند. این کار را میتوان با متوجه ساختن اولیای دانش آموزان به این اشتباهات تسریع بخشید.»
ب) مسئله تکرار در آموزش
تکرار در آموزش در تمامی زمینه ها از مسائل موردبحث و گاه مشکلآفرین امروز آموزش دین است. نکته ای که باید به آن توجه داشت، این است که تکرار و یادآوری یک اصل ضروری در آموزش به شمار میآید، همانگونه که در قرآن میفرماید: «فَذَکِّر فَاِنَّ الذِکری تَنفَعُ المُؤمِنینَ.»
تکرار سبب میشود تا مبانی و معتقدات پیشین فراموش نشود، زمینه برای آموزشهای بعدی فراهم شود و آموزشهای گذشته تثبیت و تقویت گردند، اما این تکرارها باید بر اساس برنامه ای حسابشده اعمال شوند تا از لوث شدن موضوع و خستگی و ملالآور بودن آن جلوگیری به عمل آید.
2- استفاده از روشهای فعال
بسیاری از ضعفهای موجود درزمینۀ آموزش اخلاق در کار معلمان، ناشی از روش تدریس ایشان است. شـیوهای که در آن حداقل معلومات و تبحر از جانب معلم و حداقل فعالیت از جانب دانش آموز به کار گرفته میشود. پس با تغییر روش کار معلمان و مربیان، بسیار از کاستیها میتواند برطرف شود، به این منظور، باید به بررسیها و نتایج تحقیقات روانشناسان توجه داشت. ره آورد این تحقیقات، روشهای جدید آموزشی است که به روشهای فعال موسوم شدهاند. ویژگی مهم این روشها توجهی است که به کودک و تحولات، نیازها و علایق او دارد و بهکارگیری آنها از سوی معلمان باید پس از درک صحیح آنها و همراه با کوشش و تلاش آنان باشد و امکانات لازم جهت اجرای آنها و نیز زمینۀ فرهنـگی و اجتماعی آنها فراهم شود، اگرچه استفاده از روشهای فعال، خاص آموزش اخلاقی نیست و در زمینه های دیگر آموزشی دینی نیز قابلاستفاده است اما به بهانۀ، کاربرد زیادی که در آموزش اخلاقی دارد، در این بخش به آن پرداخته میشود.
روانشناس بزرگ معاصر پیاژه، به کاربرد این روشها چنین توصیه میکند: «روشهای فعال، خدمت بزرگی درزمینۀ تربیت اخلاقی و تربیت هوش بر عهده دارد و کودک را بر این میدارد که خود شخصاً به ساختن لوازم ذهنی خویش نه به طور سطحی بلکه بهصورت واقعی و عمقی بپردازد.»
او معتقد است برای این منظور باید مواردی چند مدنظر قرار گیرد که عبارتاند از:
- احترام متقابل؛
- حرکت از احترام یکجانبه به احترام دوجانبه و انضباط درونی؛
- فعالیت گروهی کودکان و نوجوانان؛
- واگذاری مسئولیت به ایشان؛
- وضع قوانین بهوسیلۀ آنان و نظارت خودشان بر اجرای آنها؛
- قضاوت در مورد افراد خاطی؛
- و ... .
همه از نکاتی است که نقش مهم آنها در تربیت اخلاقی به اثبات رسیده است.
لارنس کلبرگ نیز به شدت مخالف تلقین و القا در روشهای تربیت اخلاقی هست و معتقد است که «از دید ما، تلقین و القا نهتنها راهی برای آموزش اخلاقیات نیست، بلکه حتی روش اخلاقی در آموزش نیز نیست.» اگرچه تربیت اخلاقی باید بخشی از برنامۀ عقلانی مدرسه را تشکیل دهد، ولی باید به برنامۀ رسمی آن محدود نشود. مسئولان و مربیان باید برنامههای پنهان مدرسه را که جدای از برنامه های مدرسه است و در تحول اخلاقی دانش آموزان مؤثر است (مانند تقلب)، بشناسند و آن را بهصورت جوّ اخلاقی حاکم مدرسه درآورند. او اقدامات عملی نیز پیشنهاد میکند که عبارتاند از:
1. تصویر روشنی از مفهوم اخلاقیات به دست آورند و تفاوت بین اصول و ارزشهای برخاسته از آدابورسوم فرهنگی را تشخیص دهند؛
2. هدف کوششهای خود را «گروه» قرار دهند، مانند مدرسه، کلاس و ... نه تک تک دانش آموزان و سعی در توسعه احساس اجتماعی کنند؛
3. همۀ دانش آموزان را در وضع قوانین شرکت دهند و در برابر نقض آنها پافشاری کنند.
جان دیویی هم دربارۀ تربیت اخلاقی معتقد است که «باید به اصول اخلاقی عینیت بخشید. باید آنها را از آسمان به زمین آورد و در قالب اعمال، رفتار یا عباراتی اجتماعی یا روانشناختی گنجاند. باید آنها را با زندگی آشتی داد و از صورت انتزاعی خارج ساخت. باید اخلاق را به شرایط زندگی اجتماعی خودمان ترجمان کنیم، پس باید تمامی نظام تربیتی را در برگیرد. معلمی که بر این عقیده باشد، هر موضوعی یا روش یا اتفاقی را همگام با اخلاق میبیند.»
پس میتوان روشهای فعال را در آموزش اخلاقی نیز اجرا کرد، هرچند عده ای معتقدند که در آموزشهای اخلاقی باید پیش از هر چیز از تلقین، القا و ایجاد عادت استفاده کرد.
الف) شیوه های اجرایی این روشها
پیش از پرداختن به این بحث؛ بهتر است چند نکته را یادآوری کرد:
- تربیت اخلاقی دامنۀ وسیعی دارد و نمیتوان آن را به ساعتهای خاصی محدود کرد. «دانش آموز معمولاً در مدرسه دو نوع تربیت میشود: یکی تربیت عمومی و ارادی و با نقشه که بر اساس برنامه ریزیهای مدرسه صورت میگیرد و دیگری تربیتهای غیرارادی و بی نقشه که تقریباً غیرعمدی است. خصلتها و برخوردهای معلم و وضع ظاهری او بدون اینکه توجه داشته باشد به دانش آموز درس میدهد. همچنین نحوۀ ادارۀ مدرسه، وسعت، نور و سایر ویژگیهای مدرسه و برخوردهای سایر معلمان تأثیرات اخلاقی فراوانی بر کودک دارد.»
از سوی دیگر باید متوجه بود که تحول اخلاقی کودک در ارتباط با تحول او در سایر جنبه هاست. اگر در دورۀ دبستان، در دورۀ «دیگر پیروی»، قرار دارد از جنبۀ تحول عقلی نیز از خصوصیات عملیات منطقی عینی برخوردار است، پس در تربیت اخلاقی تربیت سایر جنبه ها نیز مطرح میشود.
- نکتۀ دیگر این است که روشهای فعال، طیف بسیار وسیعی دارد، مثلاً تنها برای مقطع ابتدایی شاید بیش از ده روش فعال در کشورهای مختلف اجراشدهاند که هرکدام دارای مزایا و نقصهایی است و روش مناسب را باید با پژوهشها و مطالعات کافی از این میان برگزید یا ابداع کرد، بهنحویکه با ویژگیهای جامعه ایران مطابقت داشته باشد.
- مسئله دیگر این است که رعایت وضعیت کودک در این مقطع سنی و استفاده درست از تواناییهای او در روشهای فعال، ملحوظ هست. ممکن است معلمی از قدرت حافظه و خصوصیت «دیگر پیروی» کودک آگاهی داشته باشد، ولی استفادۀ صحیحی از آنها نکند، حالآنکه این روشها استفادۀ صحیح از تواناییهای کودک را بیان میکند و سعی دارد با ایجاد موقعیتهایی، کودک را نیازمند استفاده از معلومات و توان ذهنی خود سازد تا ضمن بهکارگیری تواناییهای خود به درک و کشف بهتری دست یابد.
فعالیتهایی را که در شیوه های گوناگون فعال مطرحشده است، برحسب نوع فعالیت کودکان میتوان در چند دسته خلاصه کرد:
1. فعالیتهایی که بهصورت بحث و گفتوگو انجام میگیرد:
موضوعات این بحثها باید در حوزۀ تجارب کودک و در عالم محسوس او باشد، موضوعاتی چون در خانه، در مدرسه، زمستان، در تعطیلات ...
انتخاب مسائل موردبحث باید مناسب با کودک باشد و اگر او برداشت صحیحی از آن مفهوم اخلاقی ندارد، در درجۀ اول باید درزمینۀ مفهوم آن، دانش آموزان را به فعالیت ذهنی واداشت. در این روش، ابتدا باید موقعیتی مسئلهدار و محرک ایجاد کرد، مثلاً مشکلی اخلاقی یا حادثه ای ناشایست که در محیط مدرسه اتفاق افتاده است، برای آنها تشریح شود تا کودکان وادار به یافتن راهحلی برای آن گردند.
استفادۀ از داستانهای مناسب، ازجملۀ این فعالیتها محسوب میشود تا پس از بیان آنها، دانش آموزان دربارۀ آن تبادلنظر کنند و به ارائۀ نتایج اخلاقی و منطقی که کسب کرده اند، بپردازند. همچنین استفاده از اسلاید، فیلم، عکس و سایر وسایل شهودی نیز ممکن و مناسب است، ولی نباید فعالیت دانش آموز به مشاهدۀ آنها منحصر شود، بلکه باید پیرامون آنچه دیده است، صحبت کند و نکات قابلتوجه آن مشاهدات بررسی شود.
محور تمامی این فعالیتها مواجه ساختن کودک با موقعیتهایی که وی مجبور به تکاپوی ذهنی شود و از حالت انفعالی خارج شود. نکتۀ مهمی که باید مدنظر معلمان باشد، آشکار ساختن تفاوت میان فضیلت و رذیلت است. این مهم باید با پرداختن به هر یک از صفات اخلاقی و تشخیص آن از موارد متضادش و بررسی عواقب هر یک از این خصوصیتها توسط دانش آموزان صورت پذیرد، نه بابیان فهرستی از صفات خوب، در مقابل صفات بد، نتیجۀ این کار در دبستان، تنها حفظ کردن این اسامی بهوسیلۀ دانش آموزان است.
2. روشهای عملی:
دستۀ دیگری از این روشها، شامل فعالیت ذهنی و فعالیت عملی است تا فهم مطلب با عمل کامل شود.
چنین فعالیتهایی بهصورت جمعی یا فردی در درون یا بیرون مدرسه قابلاجراست، البته فعالیتهای جمعی از تأثیر بیشتری برخوردارند؛ چراکه بسیاری از مسائل اخلاقی در ضمن ارتباط با دیگران پیش می آید، فعالیتهایی چون وضع قوانین بهوسیلۀ دانش آموزان و با یاری مربیان برای حفظ انضباط و نظم در مدرسه و نظارت بر آن و نیز قضاوت دربارۀ افراد خطاکار که اینگونه فعالیتها ایجاد انضباط درونی را تسریع میبخشد، همچنین فعالیتهایی مانند اجرای نمایش، به عهده گرفتن نظافت کلاس و مدرسه، بازیهای گروهی، برگزاری جشنها و مراسم دیگر در مدرسه و برنامه هایی برای کمک به نیازمندان و تقدیر و تشکر از اولیا و معلمان و ... دراینارتباط میتوان موقعیتهایی را فراهم آورد تا کودکان در بیرون مدرسه به گردشهای علمی و دیدار اماکن تاریخی، موزه ها و مراسم مذهبی و بهویژه مؤسسه های خیریه و خدماتی بروند. برنامه های خارج مدرسه نیز سبب میشود که آموزشهای داخل مدرسه از حرف و سخن خارجشده، به دنیای خارج کشیده شود و بهاینترتیب برنامه های تربیتی مدرسه با زندگی واقعی پیوند بخورد که درنتیجه، مربی قادر میشود نتایج آموزشهای خود و اشکالات آن را تا حدی دریابد و در عمل آموزشهای لازم را به آنان بدهد، از سوی دیگر کودکان نیز یک گام در تحول عقلی خود برمیدارند و این مسئله، حرکت از خودمحوری بودن آنان به میان واگرایی را تسریع میبخشد.
بهاینترتیب، با اجرای روشهای فوق در زمینه های گوناگون اخلاقی، مفاهیم اخلاقی ضمن عمل، تجـربه و احساس شده و بهتدریج فضایل اخلاقی در آنان شکل مییابد، فضایلی چون ادب آموزی، راستگویی، خوشبینی، همکاری و همبستگی، احترام و کمک به دیگران، دوستی و انتخاب دوست، مهربانی، عادت به کار دسته جمعی، ادارۀ خود و دسته های کوچک سایر کودکان، سازش و تفاهم، خودداری از کینه توزی، گذشت و فداکاری، رعایت قوانین، پاکیزگی و احترام به کار، کوشش در انجام کارهای شخصی در خانه و بیرون آن و بسیاری دیگر بهطور ملموس در برابر کودک قـرار میگیرند و در عـمل اهمیت خود را به نمایش میگذارند، بهخصوص اگر موقعیتهایی فراهم شود تا کودکان نتایج و عواقب رذایل اخلاقی را در عمل مشاهده و احساس کنند.
بهعنوان نمونه؛ یکی از کارهای انجامشده در این زمینه این بود که معلمی وقتی در جریان تدریس خود به موضوع تبعیض نژادی رسید، برای آنکه کودکان در عمل، قبح آن را احساس کنند و بهواقع از آن متنفر شوند، کلاس خود را بهواسطۀ یک ویژگی ظاهری (آبی بودن چشم) به دو بخش تقسیم نمود. هفتۀ نخست با نظارت و مراقبت معلم، تبعیض به سود چشم آبیها بود و آنها بودند که از بهترین تسهیلات و مزایای مدرسه برخوردار میشدند و هفته بعد دستۀ دیگر از این تبعیض بهره مند گشتند. در جریان این دو هفته، هر دو گروه در عمل، تلخی و قبح تبعیضهای موجود بر پایه خصوصیات نژادی را دریافتند و آن را احساس کردند و عمیقاً دانستند که نژاد نمیتواند ملاک برتری و ظلم و جور یک عده به عدهای دیگر باشد.
بهاینترتیب، بدون آنکه معلم، وقت خود را بیهوده صرف گفتوگوی لفظی و ارائۀ زبانی مضرات این تبعیضها کند و نتیجه آن برای دانش آموزان تنها خستگی و حفظ یک سری کلمات ظاهری باشد، میتواند مقصود حقیقی خود را عملی کند. شایسته است که آموزش مفاهیم اخلاقی در مدارس ما نیز به اینسو پیش رود که کودکان در عمل واقعیتها را مشاهده کنند و احساس درستی از فضایل و رذایل اخلاقی داشته باشند. این تجربه ها به آنان کمک میکند تا مفاهیم اخلاقی درونی شوند و آموزش اخلاق به مقصود حقیقی خود نائل آید.
ب) شیوه های فعال، در تدوین کتابهای درسی دینی
شیوه های فعال، منحصر به ارائۀ شفاهی و عملی آنها نیست، بلکه باید در تدوین متنها و تهیه پرسشهای کتاب درسی نیز به آنها توجه کرد. شیوۀ تدوین غیرفعال بر بیان حقایق، نتایج و تعاریف متکی است و طرح پرسشها نیز با پاسخهای شخصی و بلافاصله همراه است که بهاینترتیب، فعالیت یادگیرنده در حفظ مطالب دادهشده محدود میگردد و آموزش مبتنی بر آن، به حافظه پروری منجر میشود، حالآنکه شیوۀ تدوین فعال بر درگیری یادگیرنده با محتوای ارائهشده و افزایش فعالیت او متکی است و ازاینرو، تلاش بر این اسـت که از تجربیات قبلی دانش آموز، حداکثر استفاده صورت گیرد و تجربیات جدیدی به آن افزوده شود؛ بنابراین باید تدوین مطالب بهگونهای باشد که فراگیر، ملزم به استفاده از تجربیات پیشین خود و تجزیهوتحلیل مطالب شود.
پژوهش انجامشده درزمینۀ استفاده از روش فعال در کتابهای دینی دورۀ ابتدایی در سال 1369 نشان میدهد که در محتوا و پرسشهای هیچیک از کتب، از روش فعال بهصورت مطلوب و مناسب استفادهنشده است.
یک: در تدوین متن
استفاده از روش تدوین فعال، میتواند در قالبهای گوناگونی صورت پذیرد که در این میان در دبستان، آغاز کردن بحث با یکی از تجربیات کودکان، همواره باید مدنظر قرار گیرد، قالبهایی چون محاوره و گفتوگوی دو کودک یا کودکی با بزرگترهای خود، نقل مطلب از زبان خود فراگیر، یا سؤال او از خودش با استفاده از ضمیرهای متکلم وحده، مخاطب قرار دادن خود دانش آموز و تجربیات او، ضمن سؤالاتی در متن، استفاده از سؤالات بی پاسخ تا دانش آموز، خود به آنها پاسخ گوید، بهره گیری از عنوانهای جذاب و محرک، بهکارگیری یک یا چند تصویر گویا در یک متن و ارجاع کودک به آنها، به پایان بردن داستانها بهگونهای که کودک را وادار به تفکر نماید تا نحوۀ عملکرد قهرمان داستان را مورد تجزیهوتحلیل ذهنی قرار دهد و به دنبال پاسخی برای ابهام و سؤال به وجود آمده باشد و گنجاندن کارهای عملی در متن، مانند انجام فعالیتی پیرامون موضوع موردبحث با تبادلنظر با معلم و همکلاسان و مبتنی ساختن بقیۀ مباحث بر انجام آنها و موارد دیگری از این قبیل.
دو: در تدوین پرسشها و تمرینهای پس از درس
چگونگی ارزشیابی نیز باید متناسب با روش فعال در آموزش مفاهیم باشد. اصولاً باید توجه داشت که اولاً؛ پرسشها و تمرینها به معنای آزمودن دانش آموز و نمره دادن به او نیست، بلکه نوعی فعالیت آموزشی است که به فرآیند تدریس و آموزش کمک میکند. دوماً؛ نحوۀ تهیه و تدوین آنها در حقیقت جهت دادن به آموزش و فعالیتهای دانش آموزان به یکی از دو شیوۀ فعال و غیرفعال است.
بهمنظور استفاده از روش فعال در این زمینه نیز میتوان روشهای متعددی را به کار گرفت که با توجه به اهداف آموزش دینی کودکان بهطور عمده با فعالیتهای عملی ارتباط دارند. بهعنوان نمونه میتوان از این روشها نام برد: پاسخگویی به سؤالات بی پاسخ و ارائۀ راه حل برای مشکلات مطروحه در آنها، مثلاینکه اگر تو بودی چه میکردی؟ طرح سؤالاتی که پاسخ آنها در متن نیست و بهطور غیرمستقیم به آن مرتبط است، کشیدن تصویری از تصورات ذهنی، اجرای نمایشنامه یا سرود یا خواندن متن بهصورت دعا یا تهیۀ متنی بهصورت دعا، نگارش مطلبی کوتاه دربارۀ موضوعی که مرتبط به بحث است، سؤال از تجربیات خود کودک دربارۀ موضوع درس، ارائۀ مثالها و نمونه های دیگری پیرامون موضوع درس، توضیح دربارۀ تصویرهای متن و کشف نکاتی از آنها، ارائۀ مطلبی جدید که ریشه در موضوع بحث دارد و سؤال از کودکان که نظر شما دراینباره چیست؟ سؤال از نتیجۀ داستان مطروحه در متن، فعالیتهای ادبی پیرامون کلمهای محوری در درس که فراگیری آن ضروری است؛ مانند پیدا کردن هممعنی یا همخانواده یا جمله سازی با آن یا ...، فعالیتهای عملی گوناگون در داخل و خارج مدرسه، بهگونهای که در جهت اهداف درس باشد؛ مانند پیدا کردن یک محل بر روی نقشه و ویژگیهای تاریخی یک ماجرا، بازگویی درس توسط دانش آموزان، انجام صحیح وظایف شرعی؛ مانند وضو و نماز، انجام کارهای فردی و دستهجمعی برای تجربۀ عملی یک موضوع اخلاقی و غیرازآن، مثل بازدید از مراکز و مؤسسه های گوناگون و گردش در محیط طبیعی اطراف و دیدار یا دعوت از افراد و تهیۀ گزارش از آنها، تبادلنظر دانش آموزان دربارۀ موضوعی که به آنها پیشنهاد میشود و نیز پرسش از برخی مفاهیم اصلی موردبحث در متن که به حیطۀ شناختی مربوط است و لازمۀ پاسخگویی به آنها باید فهمیدن مطالب و تجزیهوتحلیل سادۀ آنها باشد؛ اما متأسفانه اغلب پرسشهای کتاب و سؤالات امتحانی معلمان تنها متأثر از نوع اخیر است و در بسیاری موارد نیز ضوابط ابتدایی در طرح چنین سؤالهایی رعایت نمیشود.
استفاده از چنین روشهایی در طرح سؤالات، علاوه بر اینکه ارزشیابی دقیقی دربارۀ میزان درک دانشآموز از درس به عمل میآورد و میتوان نمرهای را برای آنها در نظر گرفت، به پویایی و نشاط کلاس و نیز به رسوخ مفاهیم و احساسها در ذهن و قلب آنان از طریق تجربۀ عملی کمک میکند. مزیت مهم دیگر چنین روشهایی این است که معلم میتواند باورها و احساسهای ناقص و گاه غلط دانش آموز خود را کشف کند و به تصحیح و تعدیل آنها بپردازد و آنان را برای ورود به سطوح بالاتر تفکر و آموزش، آماده سازد.
عده ای، محدودیتهای موجود در ارتباط با امکانات آموزشی، تعداد دانش آموزان، ساعات کار معلم و مهارتهای آنها و نیز عدم زمینۀ ذهنی لازم برای معلمان و دانش آموزان را که ممکن است به ساده انگاری و کم محتوا شدن آموزش منجر شود، بهانه میکنند و از اجرای این روشهای فعال خودداری میورزند. بسیاری از این طرز تلقیها در اثر تصورات غلط ذهنی و عدم درک اهداف حقیقی آموزش دینی به وجود آمده است. اگر معلم معتقد شود که هدف حقیقی از تدریس مفاهیم دینی، تبدیل آنها به ایمانی است که نتیجۀ آن باید در احساسها و کردارهای کودکان متجلی شود و اگر باور داشته باشد که این امر جز از راه تجربۀ عملی توسط کودکان میسر نیست، در همین شرایط محدود چنین روشهایی را به کار میگیرد و درعینحال با دقت و پیگیری در ارزشیابی فعال، اجازه نمیدهد که کار به سادهانگاری دانش آموزان و کم محتوا شدن آموزش بینجامد.
ج) چند نمونه
حال به چند نمونه از روشهای فعال، در تهیۀ متون درسی دینی و تمرینها و پرسشهای آنها که سعی شده است بسیاری از موارد مذکور در ویژگیهای روش فعال در آنها به کار گرفته شوند، اشاره میشود. شایانذکر است که این نمونه های ساده بیشتر متناسب با سنین خردسالان و کودکان تا پایان سال سوم دبستان است که با حفظ اصول میتوان آنها را در سطحی بالاتر برای کلاسهای بعد نیز به کار گرفت. استفاده از چنین شیوه هایی در کتابهای درسی و متون آموزشی دینی میتواند تأثیر مستقیمی در استفاده از روشهای شفاهی فعال بگذارد.
نمونۀ اول
استفاده از روش تدوین فعال برای توجه دادن کودکان به احترام به حقوق دیگران:
«من اجازۀ انجام هر کاری را ندارم» (همراه با تصاویر مربوطه)
«باید فکر دیگران هم بود.»
سعید اینطور تعریف میکند:
جمعه بود، خورشید میدرخشید. من بیرون خانه بودم و میخواستم فوتبال بازی کنم، اما دوستم «حمید» نیامده بود. به فکرم رسید که «تنها بازی کنم و از در خانه مان هم بهعنوان دروازۀ فوتبال استفاده کنم.» ترق! اولین شوت صاف وسط دروازه خورد. دقیقاً به وسط در آهنی خانه خورد. چه صدایی داد! دوباره شوت میکنم. بار دیگر هم صاف زدم توی دروازه و بازهم درِ خانه صدا داد ... خیلی خوب بود! حتی اگر حمید هم نیاید من میتوانم این کار را ساعتها انجام بدهم و شادباشم. ناگهان به یاد «گلی» خانم که در طبقۀ بالای خانه مان زندگی میکرد، افتادم.
پیرزن خوبی است؛ اما مدتی است که مریض شده است. بله، من دیگر این کار را انجام ندادم؛ چون آدم باید به فکر دیگران هم باشد و نباید کاری کند که باعث اذیت آنها شود. سرم را که بالا گرفتم، او را دیدم که از پشت پنجره به من لبخند میزند.
گلی خانم اینطور تعریف میکند:
جمعه بود، خورشید میدرخشید. من در رختخوابم دراز کشیده بودم. پیش خودم فکر کردم: «امروز چه روز خوبی است، میتوانم خوب استراحت کنم. آه! خیلی خوب است. ناگهان صدای وحشتناکی به گوشم رسید. شرق! درِ آهنی بهشدت صدا داد. من ترسیده بودم. چند لحظه بعد دوباره شرق! بلند شدم سعید را دیدم. او پسر همسایه ماست؛ اما پسر خوبی است! داشتم به او فکر میکردم که سعید توپش را بغل کرد و بهطرف خانه رفت. خوشحال شدم. همان موقع سرش را بالا گرفت. من هم برای تشکر به او لبخند زدم. من دوست دارم کار خوب انجام دهم.
من دوست دارم تفریح کنم و شادباشم.
ولی به این فکر میافتم که اجازه ندارم هر کاری را دوست داشتم، انجام دهم. به فکر دیگران هم بود. پیامبرم میگوید: «آنچه را که دوست دارید دیگران برای شما انجام دهند، شما هم همان را برای آنها انجام دهید.»
§ تمرین:
- اغلب اوقات که میخواهید تفریح و شادی کنید، بهسادگی نمیتوانید این کار را انجام دهید؛ زیرا باید به فکر دیگران هم باشید. توضیح دهید.
- دیگران هم باید به فکر شما باشند، دراینباره فکر کنید.
- باید به فکر دیگران هم بود. چرا؟ چند پاسخ پیدا کنید.
- آیا میتوانید ماجرای سعید و گلی خانم را بهصورت نمایش بازی کنید و نقاشی آن را بکشید.
نمونۀ دوم: هدیه
علی دوست دارد توپی داشته باشد.
علی پول لازم دارد، از کجا باید به دست آورد؟
علی فکری به نظرش میرسد، صفحۀ کاغذی می آورد و شروع به نوشتن صورتحسابی میکند.
30 تومان = برای کمک به مادر در خرید میوه (با خط کودکانه همراه با تصویر یک کتاب)
10 تومان = برای خشککردن ظرفها
10 تومان = برای مرتب کردن اتاق
50 تومان = جمع
سپس آن را روی میز آشپزخانه میگذارد. او به این فکر میکند که: «مادر آن را خواهد دید و فردا صبح به من پول خواهد داد.»
عجیب است! صبح روز بعد یک اسکناس 50 تومانی کنار کیف علی گذاشتهشده بود و در کنار آنهم یک نامه.
علی نامه را باز میکند. صورتحسابی با خط کاملاً درشت نوشتهشده بود.
مجانی = 9 ماه حمل در شکم (با خط بزرگترها، همراه با تصویر اسکناس 50 تومانی)
مجانی = 9 سال خوردن و آشامیدن
مجانی = 9 سال خریدن پوشاک و لوازم دیگر
مجانی = 60 شب در حال بیماری تو، بیدار ماندن
صفر = جمع
علی خجالت کشید و سرخ شد. او پول را همانجا گذاشت و بیرون رفت.
من چیزهای زیادی دارم. آنها مال من هستند (همراه با تصاویر و اسباببازیهای من، آنها را از کجا به دست آوردهام، برای اینکه آنها مال من باشند، چه کرده ام؟ مختلف.) تقریباً همۀ اینها به من دادهشده است. من در عوض چه چیزی دادهام؟
تقریباً همه اینها به من هدیه شده است.
کاملاً مجانی.
چرا مادر به من اینهمه چیز میدهد.
چرا پدر برای من کار میکند؟
§ تمرین:
- سعی کنید اسم چیزهایی را که مال شماست، بنویسید. چه کسی آنها را به شما داده است؟
کتاب را حسن به من داده است. (با خط کودکانه)
.................................................................
.................................................................
- چرا دیگران به تو چیزهایی داده اند؟
چون آنها مرا دوست دارند (با خط کودکانه).
کامل کن ..................................................................
.....................................................................................
.....................................................................................
خیلی ها من را دوست دارند.
چقدر خوب است!
خیلی ها مرا دوست دارند. مادرم مرا دوست دارد و پدر هم همینطور. (همراه با تصویر محبت پدر و مادر به کودک خود)
من که می آیم، مادربزرگ همیشه خوشحال میشود. پدربزرگ به من یک هدیه داده است.
من در مدرسه دوستانی دارم. ما دوستانی هم در محل داریم (همراه با تصاویر دوستیهای کودکانه.)
فکر میکنم مرغ و خروسهایمان هم مرا دوست دارند، چون وقتی می آیم سروصدا میکنند.
چقدر بد بود اگر کسی من را دوست نمیداشت!
آیا آنوقت اصلاً میتوانستم خوشحال باشم؟
آیا آنوقت اصلاً میتوانستم زندگی کنم؟
§ تمرین:
- چند تن از کسانی را که با آنها دوست بوده ای، نام ببر.
- چه میشد اگر کسی وجود نداشت که تو را دوست داشته باشد؟
- از دوستی با چه کسانی خوشحال میشوی، مثال بزن و در این دوستیها چهکاری تو را خوشحال میکند؟ نقاشی کن.
- جمله بنویسید: ما خوشحال میشویم، اگر ................................ (چهکار کنم؟)
حالا که دوستی اینقدر خوب است، باید سعی کنم دوستان بیشتری داشته باشم.
ولی نباید با هر کس دوست شوم.
پس با چه کسی باید دوست شد؟
حالا که این پدر و مادر خوب را دارم، چهکار کنم که آنها همیشه من را دوست داشته باشند؟
دوستان خوبی هم در مدرسه و اطراف خانهمان دارم.
چهکار کنم که آنها همیشه با من دوست بمانند؟
امام اول ما، حضرت علی(ع) میفرماید:
«ضعیفتر از همه کسی است که نتواند دوستی برای خود پیدا کند، ولی از او ضعیفتر کسی است که دوستان خوب خود را از دست بدهد.»
§ تمرین:
- از دوستی با چه کسانی خوشحال نمیشوی؟
- این جمله را کامل کن: با کسی باید دوست شد که ...................... (میتوانی از پدر و مادر یا معلمت کمک بگیری.)
- چگونه میتوانی پدر و مادرت را خوشحال کنی؟ نقاشی کن.
- برای اینکه دوستت همیشه با تو دوست بماند، چهکاری میخواهی بکنی؟ مثال بزن. آیا میتوانی آن را نمایش دهی؟
بهترین دوست من!
خدای بزرگ من! من هر چه که دارم، از توست.
هر چه که دارم به من میگوید: خدا! تو چقدر خوب و چقدر بزرگی!
هر چیز خوبی که دارم، تو به من میدهی. هر دوستی را تو به من هدیه میکنی.
تو، خدای بزرگ من! به من زندگی میدهی، پدر و مادرم را نیز تو به من داده ای.
تو به من آگاهی، نام مرا میدانی و به من پاسخ میدهی.
تو خوبی. تو مرا دوست داری. خدای خوبم! من هم تو را دوست دارم.
تو بهترین دوست من هستی.
§ تمرین:
- آیا میتوانی از این جمله ها، دعا بسازی؟
خدایا! همه چیز من از توست، زندگی ام و ...
- ما میتوانیم از خدا به خاطر خیلی از چیزهای زیبایی که در جهان وجود دارد، تشکر کنیم. او این چیزها را به ما داده است.
سعی کنید باهم یک دعای شکرگزاری بسازید.
3- ارزیابی ارزشهای اخلاقی
ارزشها ریشه های شناختی و عاطفی دارند. ارزشها مفاهیمی انتزاعی نبوده، با احساسهای شخصی پیوندی ناگسستنی دارند. آنها اجزای تشکیلدهندۀ رفتار شخصی نیز هستند؛ زیرا یک ارزش القا شده در هنگام ضرورت، بهصورت یک کنش رفتاری بروز پیدا میکند. ازاینرو، ارزشها شامل مفاهیم، نگرشها و علایق هم در حیطۀ شناختی و هم در حیطۀ عاطفی میشوند. ازآنجاکه حیطۀ دوم امری ذهنی بوده و دارای پیچیدگیهایی است، اعتبار ارزشیابی با مشکلاتی مواجه میشود، علاوه بر اینکه تظاهر دانش آموزان به ارزشها این عمل را مشکلتر میسازد.
برای ارزیابی صحیحتر ارزشها، روشهای زیر توصیهشده است:
- آزمونهای کتبی؛
این آزمونها برای ارزیابی ویژگیهای شناختی و برخی از ویژگیهای عاطفی است، سطح آگاهی و دانش را نسبت به ارزشی که مورد ارزیابی قرار میگیرد، با استفاده از سؤالات چندگزینهای، درست، نادرست، بله، خیر و غیره میتوان ارزشیابی کرد. برخی از این روشها عبارتاند از: رتبه بندی برای ارزیابی رشد ارزشها توسط اولیا، مربیان و خود دانش آموزان، پرسشنامه هایی که بهوسیله والدین، معلمان، دانش آموزان و دیگران تکمیل میشود، مشاهدات منظم و مستقیم دانش آموزان بهگونهای که متوجه این ارزیابی نشوند و نیز مصاحبه با آنها.
- جدال اخلاقی و تجزیهوتحلیل موقعیتها؛
با پیش آمدن جدالهای اخلاقی یا پیش آوردن تصنعی آنها موقعیتهایی فراهم میشود که میتوان از خلال آنها و تجزیهوتحلیل دانشآموز به ارزیابی ارزشها پرداخت.
3. راهبردهای تصویری؛ مانند «داستان نویسی بر اساس تصاویر ارائهشده»، تکمیل جملاتی که در آنها ارزشیابی مطرحشده، تکمیل داستانهای ناتمام و غیره که بهاینترتیب، پاسخدهنده؛ افکار، احساسها و اعتقادهای خود را بروز خواهد داد.
4. ابزار عقاید خلاق؛ در این شیوه موضوعات اخلاقی خاصی که نمایانگر ارزشها است، ارائه میشود و از دانش آموز خواسته میشود دربارۀ آنها نقاشی کند یا داستان کوتاه، نمایشنامه و شعر بنویسد. از خلال این شیوه ها، نمونه هایی از خصوصیات فردی نیز بازتاب پیدا میکند.
5. وقایع بحرانی یا راهبرد «یکبار در زندگی»؛ در این روش از دانش آموزان خواسته میشود ارزشهایی را که تجربه کرده اند، نقل کرده یا بنویسند، همچنین با ارائۀ گزارشهایی از مجله ها و روزنامه ها که حاوی ارزشهاست، از دانش آموزان خواسته میشود تا به سؤالهایی درزمینۀ آنها پاسخ دهند.
6. تحت نظر قرار دادن دانشآموزان؛ معلمان میتوانند ضمن شرکت دادن دانش آموزان در فعالیتهای مـدرسه و برنامه های دسته جمعی، آنها را تحت نظر قرار دهند. این مشارکت موقعیتهای بسیاری را برای مشاهده، رشد و انعکاس ویژگیهای عاطفی فراهم میکند؛ مانند تعاون، پاکیزگی، انضباط، پشتکار، همکاری و همدردی با دیگران و ...
وظیفۀ متخصصان و معلمان این است که معیارهایی برای هر ارزش که فهرستی از رفتارهای مطلوب دانش آموز است، تهیه کند و به تجزیهوتحلیل موارد فوق بپردازد و رشد ارزشها در قالب نمودارهایی برای هر فرد و برای کل کلاس نمایش دهد. برای اندازه گیری این پیشرفت باید به سؤالات زیر توجه کرد:
- آیا دانش آموز قادر است در اعمال روزانۀ خود رفتار مطلوب و پسندیده ای داشته باشد؟
- هرچند وقت و به چه میزان رفتاری پسندیده از وی سر میزند؟
- آیا رفتارهای خوب وی درونی است یا بیرونی؟
- آیا برای مقاصد خودخواهانه است؟
- هدف اصلی در رفتارهای او چیست؟
در اینجا با یک مثال دربارۀ نشانه های رفتاری مربوط به ارزش مطرح میشود.
مثال: احترام به دیگران بهعنوان یک ارزش که برخی شاخصه ای رفتاری آن عبارتاند از:
- سلام کردن به معلمان در مدرسه و بیرون مدرسه؛
- سلام کردن به والدین و گوش کردن به صحبتهای آنها و بزرگترها؛
- سلام کردن به همکلاسان؛
- توصیه به دوستان برای سلام کردن به بزرگترها و معلمان؛
- برخاستن به هنگام ورود معلم به کلاس؛
- پیشقدم شدن در سلام کردن به تازهواردان؛
- سلام کردن و احترام گذاشتن به میهمانها؛
- پاسخ به سلام دیگران؛
- تشخیص شخصیتها و رفتارهای قابلاحترام در داستانها و فیلمها.
طبیعی است که استفاده از چنین شیوه هایی با مشکلات متعددی روبهروست که باید بهتدریج بر آنها فائق آمـد و با ارزشـیابی و تحـلیل دقیق و صحیح ارزشهای اخلاقی دانش آموزان، آموزشهای اخلاقی را با توجه و دقت بیشتری ارائه کرد. توجه داشته باشیم که بدون ارزشیابی درست، برنامه های آموزشی نیز به مقصود نخواهند رسید.
4- چند موضوع اخلاقی مناسب برای آموزش به کودکان
- رعایت نظافت و انضباط عمومی: از طریق رفتار شخصی معلم، برنامه های عملی در مدرسه و مراقبت جدی بر آن، تشویق و تنبیه و تذکر به آنان در مورد عواقب عدم رعایت نظافت و انضباط؛
- عادت به سلام و داشتن ادب و احترام در برخورد: با تمرین عملی، برخورد مشابه با آنان و به خاطر آوردن احساسی که از بی اعتنایی دیگران نسبت به خود احساس میکنند؛
- آشنا شدن با همکاری: از طریق تمرین کارهای دسته جمعی مانند بازیهای گروهی تشکیل گروههای درسی، همکاری در تهیه روزنامه های دیواری و مانند آن و نیز توجه دادن آنها به وظیفۀ همکاری با اعضای خانواده؛
- خدمت به مردم: بهخصوص نیازمندان در حدود امکان دانش آموزان، بیدار کردن احساس نوعدوستی و تعمیم محبت بهصورت خدمت عملی، یادآوری خدمتهای زیبای دیگران به خود آنان و احساسی که با دریافت این خدمتها دست میدهد. آشنایی با مؤسسه های خیریه و مراکز خدماتی از طریق بازدید آنها یا دعوت از برخی متصدیان آنها، مانند کمیتۀ بهزیستی، درمانگاه ها و بیمارستانها، آتشنشانی، پلیس، شهرداری و ...؛
- برای جلب حمایت آنان از حیوانات: برانگیختن احساس و عاطفه آنان با یادآوری رنج تشنگی و گرسنگی که گاهی خود داشته اند، ناراحتی که براثر زخم خوردگی از اذیت دیگران دیده اند و تذکر این نکته که همۀ جانداران در برابر ناگواریها چنین احساسهایی دارند؛
- میانه روی در خرج پول: راهنمایی در نحوۀ ذخیرۀ پول و استفادۀ از آن، بیان تجربه های کسانی که پول خود را بیهوده تلف میکنند و مقایسۀ آن باکسانی که از همین پولها استفاده و ذخیرۀ درستی کرده اند؛
- وقت شناسی: از راه تعیین وقت در ورود به مدرسه و کلاس و انجام دادن هر کار در وقت خود و نیز از راه نشان دادن اثر بی انضباطی در بی نظمی کلاس و ذکر مثالهایی از قبیل اثر ناگوار تخلف دوستی که با دوست خود قرار میگذارد؛
- پرهیز از دروغگویی: نتیجۀ یک پژوهش نشان میدهد که؛ «بیشترین مشکل اخلاقی که معلمان ابتدایی به هنگام تدریس، در قبال بی توجهی شاگردان یا در رفتار دانش آموزان، با آن مواجه بوده اند؛ دروغگویی بوده است که نشانگر شایع بودن آن میان کودکان و در محیط تحصیلی است. از سویی دیگر این تحقیق نشان میدهد که اکثر کودکان بهخصوص در سالهای پایینتر درک صحیحی از دروغ ندارند.»
و شاید این عدم درک صحیح درزمینۀ دیگر مفاهیم اخلاقی نیز وجود داشته باشد؛ ازاینرو، یکی از وظایف معلم این است که در قالب مثال و بیان تجربه های عملی تلقی درستی از آنها را در ذهن کودکان به وجود آورد.
درزمینۀ دروغگویی، ترسیم زیانهایی که خود دانش آموزان از دروغ دیگران میبرند، مثلاینکه کسی بهاشتباه آدرسی به آنها بدهد، فروشندهای که نوع و قیمت جنس را درست نگوید. خبر ناگواری را که واقعیت ندارد به او بدهند و ... و دقت در اینکه محیط ازهرجهت محیط راستگویی باشد، مؤثر خواهد بود.
- احترام به معلم: این موضع را که یکی از مهمترین موضوعات اخلاقی است، میتوان با همان نمونه شیوهای که دربارۀ پدر و مادر مطرح شد، آموزش داد. همچنین باید به مناسبتهایی مانند روز معلم برنامه هایی ترتیب داده شود تا کودکان بهوسیلۀ هدایا و برنامه های هنری از معلمان خود تقدیر و تشکر کنند.
از دیگر موضوعات اخلاقی مناسب کودکان، میتوان به ادب آموزی، فروتنی، خُلق خوش، احترام به بزرگترها و مهربانی با کوچکترها، آداب غذا خوردن و پوشیدن لباس، آداب عبور از خیابان و توجه به مقررات راهنمایی، ارزش کار و کوشش، دوری از استهزا و بدزبانی و بدگویی و حسد و خشم و قهر، اهمیت علم آموزی و ... اشاره کرد.
متخصصان آموزشوپرورش اخلاقی در سمیناری که به این منظور تشکیل گردیده بود، پیشنهاد کردند تا بر روی برخی موضوعات در این آموزش تأکید ویژه شود، این موضوعات عبارتاند از: «وفاداری یا میهنپرستی، همکاری، عمل و شکیبایی، انسانیت، امانت، کمال، خلاقیت، نوآوری، پاکیزگی، نظم، مسئولیت، انضباط، احترام و عشق به کار.»
موضوعاتی که بهاختصار از آنها نامبرده شد و برخی نکاتی که دربارۀ شیوۀ تدریس آن مطرح گردید، اگر با ویژگیها و ضوابط روشهای فعال تطبیق داده شوند و از داستانهای مناسب دینی و افسانه ها و نیز گفتارهای بزرگان دین و کارهای هنری در آموزش آنها بهره گیری شود، قابلیت آموزش را مییابند. در این رابطه نباید نقش ویژۀ الگویی معلم را از خاطر ببریم.
الف) آموزش ارزشهای اخلاقی در محتوای علوم
همانگونه که پیشازاین اشاره شد، آموزش اخلاقی را نباید محدود به ساعتهای درسی خاصی بدانیم، بلکه باید آن را در همۀ ساعتها و موقعیتها در مدرسه و نیز خارج آن تعمیم بخشید. یکی از اموری که شایسته است در برنامه های درسی مدرسه و نیز آموزش معلمان به آن توجه شود این است که در ضمن محتوای دروس دیگر مثل علوم، اقداماتی نیز در جهت آموزش و پرورش اخلاقی دانش آموزان صورت گیرد.
این مسئله علاوه بر آنکه سبب میشود از جذابیتهای سایر مباحث در آموزشهای اخلاقی استفاده شود، مایۀ آن میگردد تا دانش آموزان به نقش و اهمیت ارزشهای اخلاقی در ابعاد گوناگون و وظایف خود مطابق با نیازهای روز زندگی پی ببرند و این ارزشها در آنان تقویت و رسوخ پیدا کند.
در سمینار بین المللی که در سال 1991. م به این منظور در مالزی تشکیل شده بود، کارشناسان سراسر دنیا تجربهها و توصیه های عملی خود را در این زمینه مطرح ساختند و آنان جملگی بر این عقیده بودند که با توجه به بافت غیرمذهبی و جوِ علم زدگی موجود در اکثر کشورهای دنیا، تدریس غیرمستقیم ارزشهای اخلاقی از طریق علوم و فناوری موقعیت بسیاری را خواهد داشت و با توجه به گسترش علوم و پیشرفت آنها و نیاز به تطبیق و هماهنگی ارزشهای اخلاقی با مسائل روز، باید آموزشهای اخلاقی را به این سمت سوق داد.
حال با توجه به ویژگیهای جامعۀ اسلامی ایران، میتوان ادعا کرد که چنین نگرشی میتواند در شکلگیری این ارزشها و تقویت آنها در فراگیران کشور ما نیز نقش مهمی داشته باشد، ازاینرو، باید متصدیان آموزشوپرورش توجه خاص خود را به این مسئله معطوف نمایند و برنامه هایی را در این زمینه تدارک ببینند.
ب) چند نمونه
در ادامه برخی نمونه های پیشنهادی تدریس برای شکل گیری و ایجاد ارزشهای اخلاقی در محتوای علوم که در آن سمینار، مورد تأیید قرارگرفته است، عیناً ارائه میشود تا شیوۀ موردبحث، وضوح بیشتری پیدا کند و البته خلاقیت و نوآوری معلم در تعیین فعالیتها و مطالب درسی از اهمیت بالایی برخوردار است.
- درس کلاسی نمونه
سطح: ابتدایی
محتوا: فواید گیاهان
پیام ارزشی: گیاهان برای کلیۀ موجودات زنده مهم هستند. آنها گنجینه های سبزی هستند که باید محافظت شده و به نحو مطلوبی برای منافع بشر به کار گرفته شوند. ما مسئولیت نگهداری آنها را بر عهدهداریم.
اهداف / نتایج یادگیری:
دانش آموزان باید قادر به انجام موارد زیر باشند:
- شرح اهمیت گیاهان؛
- تشخیص فرآوردههایی که از قسمتهای مختلف گیاه بهدستآمده؛
- نمایش اثرات استفاده و سوءاستفاده از درختان، توسط انسان؛
- توجه و مراقبت از گیاهان.
موارد آموزشی: تصویر یک گیاه، تصاویر نمایش انهدام جنگلها، مطالب نمایشی، شعر.
روش اجرا:
مفاهیم |
استراتژیهای تدریس - یادگیری |
ارزشیابی |
1- اهمیت گیاهان
2- فرآورده های بهدستآمده از اندام های گیاه
3- استفاده از گیاهان در ممانعت از فرسایش خاک
4- توجه به مراقبت از گیاهان |
بحث گروهی محور بحث: متکی بودن به گیاهان
شناسایی فرآوردههای اندامهای مختلف گیاه همانطور که در تصویر نشان دادهشده است. تجزیهوتحلیل تصویر
آزمایش در مورد فرسایش خاک
بحث / نظرات مختلف در مورد نحوۀ کمک به مراقبت از گیاهان / قدرشناسی درسی شعر - «گیاه کوچک» |
ارزیابی نظرات / طرز تلقی قبلی کودکان دربارۀ استفاده از گیاه
ارزیابی موقعیت: اگر شما با چنین صحنه ای برخورد کردید، چه خواهید کرد؟ الف) بی تفاوت بگذرید ب) به والدین / بزرگتر خود بگویید ج) به افراد مسئول گزارش کنید
نوشتن طرح عملیاتی / گزارش عملیاتی که خود در آن شرکت داشتید.
|
توجه:
- این درس بهمنظور آشنا کردن دانش آموزان با یک واحد که موضوع آن گیاهان - اندامها و وظایف آنها هست، طرحشده است.
- دروس بعدی ممکن است بر فرآورده های ویژۀ گیاهی که از اندامهای مختلف گیاه به دست می آیند، تمرکز داشته باشد.
- در تحلیل تصویر، به این نکته توجه میشود که افراد، مشغول چهکاری هستند. آیا آنان افراد خوبی هستند یا بد؟ تحلیل تصویر میتواند تا مرحلۀ تجسم موقعیتی که مغایر با تصویر ارائهشده است، ادامه یابد.
گیاه کوچک
در قلب یک بذر، گیاه کوچک در دانه ای در عمق مدفون است و سریعاً به خوابرفته است. «نور خورشید به او گفت: و آهسته سوی روشنایی بخرام.» صدای قطرات بلورین باران گفت: برخیز. گیاه کوچک صدا را شنید و برخاست تا ببیند دنیای خارج چه اعجاب انگیز میتواند باشد.
2- درس کلاسی نمونه با مشاهدۀ میدانی
سطح: ابتدایی
محتوا: انرژی
پیام ارزشی: زندگی ما متکی به انرژیهای مختلف است. برخی منابع انرژی محدودند؛ بنابراین، آنها را باید به نحوی مناسب مورداستفاده قرار داد.
هدفها / نتایج یادگیری
دانش آموزان باید قادر به انجام کارهای زیر باشند:
- شناسایی منابع مختلف انرژی در محل مانند زغالسنگ، هیزم، آب، بنزین و غیره؛
- آگاهی از محدود بودن انرژی؛
- شرح در مورد اینکه چگونه در زندگی روزمرۀ ما انرژی معمولاً به هدر میرود؛
- توضیح دربارۀ روشهای صرفه جویی در مصرف انرژی.
* - چه نوع انرژی برای به حرکت درآوردن یک ماشین لازم است؟
* - چه منبع انرژی برای پختن غذا مصرف میشود و از کجا تأمین میشود؟
مواد آموزشی:
برگه های شمارۀ 1 و 2
روش اجرا:
مرحلۀ 1:
* دانش آموزان اجمالاً با برگههای کاری شمارۀ 1 و 2 آشنا میشوند.
* دانش آموزان به گروه های 3 یا 4 نفری تقسیم میشوند.
مرحلۀ 2:
* دانش آموزان منابع انرژی مانند ایستگاه تخلیه بنزین / گازوئیل، مرکز پخش سیلندرهای گاز، انبارهای چوب و غیره را مشاهده میکنند.
* منابع انرژی و قیمتها را در برگه کاری شمارۀ 1 و نحوۀ به هدر رفتن آنها و نظرات در مورد صرفهجویی انرژی را در برگه کاری شمارۀ 2 ثبت میکنند.
مرحلۀ 3:
* دانش آموزان یافته های خود را گزارش داده و مقایسه میکنند.
* کلاس روشهای صرفه جویی در انرژی را پیشنهاد میکند.
* دانش آموزان برگه های کاری خود را ارائه میدهند.
ارزشیابی
* آگاهی از اینکه برگه های کاری بهطور صحیح تکمیلشدهاند یا نه.
* مشاهده، عملکرد دانش آموزان در بحثهای کلاسی و بررسی اطلاعات مندرج در برگه های کاری.
برگه کار شماره 1
منابع انرژی و قیمتها
منبع انرژی |
قیمت |
کاربرد انرژی |
|
|
|
پایه تحصیلی ................................ گروه .................................
برگه کار شماره 2
اتلاف انرژی و ذخیره سازی آن
منبع انرژی |
چگونه انرژی به هدر میرود؟ |
چگونه میتوانیم در مصرف انرژی صرفه جویی کنیم؟ |
|
|
|
پایه تحصیلی ................................ گروه .................................
3- درس کلاسی نمونه
سطح: مدرسۀ ابتدایی
محتوا: آلودگی هوا
پیام ارزشی: آزادی و مسئولیت دو بعد از یک حقیقتاند. ما آزاد هستیم که زندگی را برای خودمان آسان و راحت سازیم ولی این آزادی به جهت اثراتی که بر سایرین میگذارد، محدود میشود.
اهداف / نتایج یادگیری
دانش آموزان باید قادر به انجام موارد زیر باشند:
- آگاهی از اهمیت آزادی و مسئولیت؛
- تشخیص اینکه مشکلات آلودگی هوا بر اثر عدم احساس مسئولیت اجتماعی از جانب برخی افراد ایجاد میشود؛
- تشخیص اثرات آلودگی هوا بر موجودات زنده؛
- ارائۀ روشهایی برای به حداقل رساندن مشکلات آلودگی هوا در شهرها؛
- شرح طرق مختلف باری حل مشکلات مربوط به آلودگی هوا.
مواد آموزشی:
- مطالب خواندنی و تصاویر
- مواد آزمایشی (2 عدد ظرف، حشرات، پودر سولفور)
روش اجرا:
فعالیتهایی وجود دارند که با اولویتهای ویژه یادگیری هماهنگ بوده و برای گروه خاصی از فراگیران در نظر گرفتهشدهاند. ضـمن تأکید بر اولویتهای فراگیران، آنان باید در جریان شیوه های یادگیری دیگر نیز قرار گیرند و فعالیتهای زیر را به ترتیبی که در نمودار ارائهشدهاند، انجام دهند:
مفاهیم |
استراتژیهای تدریس - یادگیری |
ارزشیابی |
1- آزادی و مسئولیت مهم هستند.
2- هر فرد حق داشتن یک زندگی سالم را دارد.
3- آلودگی هوا مشکلی در شهرهای بزرگ |
ایجاد یک موقعیت متضاد: از کودکان درخواست میشود تا با تشکیل یک صف از کلاس خارجشده و به زمینبازی بروند سپس به آنها اجازه داده میشود تا به هر بازی که مایلاند بپردازند. هنگامیکه آنها گفتوگو دربارۀ نوع بازی را شروع میکنند، مورد سرزنش واقع میشوند (آزادی کلام از آنان سلب میشود.) زمانی که آنها درصدد یافتن منطق برای این عمل برمیآیند، تنبیه دیگری برایشان در نظر گرفته میشود (آزادی شرح و بیان از آنان سلب میشود.) هنگامیکه تصمیم به پراکنده شدن در زمین میگیرند، از حرکت آنان جلوگیری میشود. پس از تجـربه کردن این مـوقعیت متضاد، دانش آموزان به کلاس درس بازگردانده میشوند. بحث در مورد تجربۀ فوق «اگر آزادی از ما سلب شود، چه میشود؟» آیا ما در مورد آنچه میخواهیم انجام دهیم آزادیم؟
خواندن یک مقاله بحث
تحلیل های تصویری
آیا این اعـمال مـتقابل باعـث بروز مشـکلاتی میشود؟ چرا؟ |
ارزیابی نظرات اولیه دانش آموزان دربارۀ آزادی |
مفاهیم |
استراتژیهای تدریس - یادگیری |
ارزشیابی |
4- اثرات آلودگی هوا زیانبار است.
5- کاهش آلودگی در جامعه، یک مسئولیت همگانی است. |
انجام آزمایش چگونه آلودگی هوا بر موجودات زنده اثر میگذارد؟
کار گروهی طرح انفرادی فعالیتهای مستمر مقاله نویسی کار تحلیل محتوا
|
مشاهدات معلم دربارۀ رفتارهایی مانند همکاری و مسئولیت، ارزیابی محتوای ارزشی کارهای انجامشده. |

هشتمین مظلوم
ماه صفر به پایان میرسد. شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، پایان دو ماه سوگورای است. از آغاز محرم، سرشک غم باریدهایم، تا عاشورا، اربعین، بیستوهشتم صفر و سرانجام روز شهادت حضرت رضا(ع). اینک جهان تشیع در سوگ غریب خراسان است، والامردی که در راه آرمان و برای کسب خشنودی حضرت حق، شکیبا و استوار، رضای الهی را به جان پذیرفت و رهروان طریق توحید را تا رسیدن بر قلههای شرف و وادی رستگاری رهنمون شد. هشتمین مظلوم، عصارۀ ایمان و هدف، آمیزهای از دانش و تقوا، عبادت و بینش، مبارزه و پایداری و اراده و همت بود. او، هر چند در اوج عزت و جلال، اما اسیر ظلم مأمون بود؛ آنگونه که گاهی از خدایش، مرگ میطلبید. آه از آن انگور مسموم، که رضای آل محمد علیهم السلام را به رضوان برد! وای از آن زهر جفا که امام جواد را یتیم کرد!

پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخریزاده
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با تبریک و تسلیت شهادت و فقدان دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی جناب آقای محسن فخریزاده، بر مجازات قطعی عاملان و آمران این جنایت و همچنین لزوم پیگیری تلاش علمی و فنی این شهید تأکید کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعهی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم. سیّدعلی خامنهای ۸ آذرماه ۹۹